دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (3188 مشاهده)
نظریهپردازان ادبی از دیر باز تاکنون از چشماندازهایی مختلف به شعر و ماهیت آن نگریستهاند. پیش از همه، افلاطون و ارسطو بودندکه شعر را چونان دیگر مقولههای هنری، تقلید از طبیعت دانستند. این نظریه که سنگ بنای دیگر نظریههای ادبی هم بود تا روزگار معاصر هم تداوم یافت.
در اوایل قرن بیستم و همزمان با پیدایش نظریات جدید فلسفی و زبانشناختی، بوطیقاهایی جدید پدید آمد که در آن برخلاف نظریههای کلاسیک، زبان شعر بتدریج وظیفه انتقال پیام و معنی را از دست میداد.
مطالعه درباره زبان (جنبه عینی) اثر، محور تدریجی معنی یا چند معنایی شعر و نیز دخالت دادن مخاطب در خلاقیت ادبی اثر از جمله برجستهترین ویژگیهای نظریههایی چون صورتگرایی، ساختارگرایی ، نشانهشناسی، تأویل متن و ساختار شکنی است.
یکی از نکاتی که در بررسی تحلیلی این نظریههای شعری بیش از نتایج دیگر به چشم میآید تعدد و تنوع چشماندازهایی است که به واسطه آن، شعر و ماهیت آن بارها مورد کندوکاو و بررسی قرار گرفته است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل (کامل) |
موضوع مقاله:
نقد ادبی دریافت: 1382/7/29 | پذیرش: 1382/9/14 | انتشار: 1382/10/1