دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (1851 مشاهده)
کرامات به اعمال خارق عادتی گفته میشود که از اولیا سر میزند. از روزگاران گذشته تا امروز، حکایات فراوانی درباره کرامات از اولیا نقل و شایع شده که یکی از دلایل عمده آن، کرامت خواهی و کرامتجویی کسانی بوده است که داستانهای کرامتی را با آرزوها و خواستههای خود هماهنگ دیدهاند. از دلایل دیگر رواج آن میتوان به بیان کرامات در قالب داستانهای جذاب اعتقادی مردم به مشایخ و بزرگان اهل معنا اشاره کرد. فریدون بن احمد سپهسالار که چهل سال مرید و ملازم مولانا بوده، چهل حکایت از کرامات مولانا در بخش کرامات رساله خود آورده است. نقد و بررسی این حکایات نشان میدهد که هرچند حدود یک چهارم آنها فاقد درونمایههای کرامتی است، دارای ویژگیهای دیگری است که به اهداف کرامت نامهنویسی کمک شایانی میکند. سایر حکایات نیز غالباً از نظر موضوع و ساختار با اصول و معیارهای داستانپردازی و نقد ادبی مطابقت دارد و از ارزش ادبی ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر چون در حکایات کرامتی رساله سپهسالار تا حد امکان، اصول واقعگرایی رعایت شده، کرامات نقل شده در این کتاب واقعنما و باورپذیر شده و از نظر اصول و شگردهای داستانپردازانه نیز ارزش و اهمیت ویژهای یافته است. تطبیق بعضی از حکایات سپهسالار با قواعد ریختشناسی داستانهای پریان نشان میدهد که این حکایات با ساختار حکایات پریان نیز سازگار است. همین ویژگیها سبب شده است که مناقبنامهنویسان بعدی مولانا همه از حکایات رساله سپهسالار بهره بجویند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات کلاسیک دریافت: 1398/7/24 | پذیرش: 1398/7/24 | انتشار: 1398/7/24