نظریۀ فضاهای ذهنی، نظریهای است برخاسته از نظریۀ جهانهای ممکن. این نظریه و نظریۀ برگرفته از آن یعنی آمیختگی مفهومی از ابزارهای مفید تحلیل متن در حوزۀ زیباییشناسی شناختی است. هدف این پژوهش، بررسی شیوۀ رویارویی این نظریهها با شعر فارسی است. برای بررسی کارکرد این نظریهها در تحلیل شعر فارسی، نخست جنبههای فلسفی و بنیانهای نظری آنها مطرح و سپس شیوۀ کارکرد آنها در یک غزل از سعدی آزمایش شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نظریۀ فضاهای ذهنی بهرغم کارآمدی در تحلیل مباحث فلسفی/ معنایی شعر همچون ابهام، ساختارهای شرطی، واکاوی ابعاد ایدئولوژیک شخصیتهای برساختۀ متن و نیز فراهم آوردن امکان بررسی پیوستار روایی شعر در قالب فضاهای ذهنی در برخی مواضع همچون ساختارهای تمثیلی، کارایی لازم را در تحلیل معنایی شعر دارا نیست و در چنین شرایطی، نظریۀ برگرفته از آن، یعنی نظریۀ آمیختگی مفهومی میتواند خلأ کاربردی را پوشش دهد.