نقش ارتباطات غیر کلامی درداستانپردازی مولانا

نوع مقاله : مقالات علمی پژوهشی

نویسنده
دانشگاه امام حسین
چکیده
محور و پایه­ داستانپردازی مولانا گفتگوست. دربیان چارچوب هر داستان در مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را می­سازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که درعلوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به « ارتباطات غیر کلامی » تعبیر می کنند .

اینکه چرا وی دربیان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهندۀ این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن بافرهنگ، نمادین بودن آن ودرعین حال، قاعده­مند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا درارتباطات کلامی رخ می­دهد از جمله عوامل بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصاً در مواقعی خاص ـ که در مقاله بدان پرداخته می شود ـ به بهره­گیری از این شیوۀ علمی وا می­دارد .

در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح ، اصول ارتباطات غیرکلامی ، ویژگیهای آن ، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده می­شود . سپس چگونگی استفادۀ مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو می­شود. همچنین این نکته مورد دقت نظر قرار می­گیرد که درچه مواردی این شیوۀ ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیۀ او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است .

بیان مصداقها و نمونه­های شعری تا اندازۀ زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهدکرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجه­گیری پرداخته می­شود .

کلیدواژه‌ها

موضوعات