توجه به تفاوتمقایسه میان مکتوبات پیشین فارسی با فارسی معیار1و فارسی معیار با گفتار محاورهای امروز، سؤال برانگیز و محل مناقشهاست. آنچه دراین قیاس بیش از هر چیز رخ مینماید ، پدیده نسبتاً ناشناخته و غیر قابل کنترل تحرکات و تحولات زبان فارسی است. امروزه شکاف بین گونه معیار و گونه محاوره فارسی چنان عمیق شده است که ترمیم آن ، اگر ضروری فرض شود، غیر محتمل به نظر میرسد. درک دقیقتر و بهتر زبان محاوره و جایگاه آن در بستر فرایندهای کم کوشانه زبانی و همچنین شناخت محرکهایی که صورت و معنی زبان را در نشیب این دگرگونیها به حرکت وامیدارد ، بیتردید در برنامهریزیهای زبانی از بروز پارهای خطاها خواهد کاست.در این مقاله اهتمام نویسنده مصروف بیان و طبقه بندی دقیق امیال عامه گویشوران فارسی به کوتاهگرایی و سادهسازی اجزای زبان شدهاست که از آن تحت عنوان فرایندهای کم کوشانه زبانی یاد میشود و عامل اصلی پیدایش گونه فارسی محاوره به شمار میآید.