مؤلّفه های رئالیسم در «اسیر زمان» ایمان مهری بیگدیلو- دکتر خدابخش اسداللهی- دکتر ابراهیم رنجبر

نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه محقّق اردبیلی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پارس آباد مغان
2 دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تبریز
3 دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه محقّق اردبیلی
چکیده
در این تحقیق که به روش کتابخانه­ای و به صورت تحلیلی توصیفی ارائه شده است، نگرش ایدئولوژیک، استناد به روزنامه‏ها و شخصیّت‌های تاریخی و زبان محاوره، تشریح جزئیّات وقایع، تیپ­سازی، تأویل و تفسیر وقایع تلخ جامعه، نمود دوره زندگانی و بخصوص مرگ شخصیّت­ها، انواع شخصیّت­ها با رفتارهای متنوّع و شخصیّت خود نویسنده در رمان، نمود طبیعی تعامل شخصیّت­ها با دیگران، کاربرد انشای کاریکاتوری، ایراد عبارت­های فلسفی، تعریف انسان به عنوان موجودی مختار و برجسته کردن امور عاطفی، پس­زمینه مناسب و نمود صنایع ادبی به­عنوان روش‏های واقع‏نمایی اجتماعی این رمان بازنموده شده است. نتیجه آنکه: اوج واقع­گرایی اجتماعی در «اسیر زمان» هنگامی خودنمایی می­کند که فصیح به تحلیل تخصصی وقایع سیاسی، روابط ایران با ابرقدرت­ها، نقدِ عملکرد دولتمردان، تشریح جزئیات وقایع و تبیین علل و عوامل حوادث می­پردازد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات