جبر و اختیار و حدوث و قدم از دیدگاه شمس تبریزی و بررسی بازتاب آنها در مثنوی مولوی

نویسندگان
دانشگاه یزد
چکیده
از مباحث کتاب مقالات شمس تبریزی، مباحث کلامی، همچون جبر و اختیار، حدوث و قدم، ایمان، رؤیت و... است که هر یک از آنها، به سهم خود، در زمره مباحث مهم علم کلام اسلامی‌اند. شمس در لابلای سخنان خود مباحثی درباره جبر و اختیار مطرح کرده است که در عین اختصار بسیار ارزشمندند. او برخلاف اکثر عرفا، که به جبر تمایل دارند، به تفکر جبرگرایانه تاخته است و انسان را موجودی مختار می‌داند که لطیفه‌ای ورای جبر در وجود او قرار دارد. از مجموع سخنان او چنین برمی‌آید که او همچون متکلمان امامیه راهی میان جبر و اختیار برمی‌گزیند. این اندیشه شمس به‌روشنی در آثار مولوی بازتاب یافته است. بدون شک، سخنان شمس یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری این اندیشه نزد مولوی است، اما تا کنون به‌ندرت محققان به آن توجه کرده‌اند. علاوه بر این، شمس در زمینه حدوث و قِدم عالم نیز نظریه‌های جالب توجهی دارد. او بر خلاف تعدادی از عرفا و فیلسوفان، همچون ابن‌عربی و شیخ اشراق، که به قِدم عالم اعتقاد دارند، به‌صراحت، عالم را حادث می‌داند. او برای اثبات این عقیده خود، تمثیلهای جالبی به کار می‌برد و با تأویل برخی از آیات قرآن، به بحث درباره این موضوع می‌پردازد. مولوی نیز به تبََع شمس، با همان صراحت و با سخنان و تمثیلهایی مشابه او، عالم را حادث می‌داند و به شرح و بسط این عقیده می‌پردازد. در این مقاله، ابتدا به طور مختصر به تعریف علم کلام و اندیشه‌های کلامی، ‌همچون جبر و اختیار و حدوث و قدم پرداخته‌‌ایم. در ادامه، ضمن بیان ساختارمند نظریه‌های شمس تبریزی در این ابواب، به بررسی چگونگی بازتاب سخنان و عقاید وی در آثار مولوی، و به خصوص مثنوی معنوی، اقدام کرده‌‌ایم و نشان داده‌‌ایم که یکی از اساسی‌ترین سرچشمه‌های تفکر مولوی همین سخنان شمس تبریزی است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات