بازخوانی « ذکر خروج تارابی» براساس رویکرد شالوده شکنی

نویسندگان
دانشگاه هرمزگان
چکیده
یکی از بخشهای جالب توجه در تاریخ جهانگشا «ذکر خروج تارابی» است. تحلیل چگونگی پردازش روایت این بخش بخوبی روح حاکم بر این اثر را نشان می­دهد. جوینی خود در مقدمه، هدف تاریخ خود را « تخلید مآثر مغول » دانسته است؛ این اعتراف بدان معناست که مخاطب با روایتی یکسویه روبه‌رو است؛ با این همه، نویسنده با به کار گرفتن ترفند­هایی در درون متن می­کوشد خود را در روایت تاریخ بیطرف نشان دهد و انتظار مخاطب را از

«تاریخ» براورده سازد. البته این هدف به دو دلیل امکانپذیر نمی­شود: نخستین عامل به ذات روایت برمی گردد؛ چراکه روایت نمی­تواند خنثی باشد. عامل دیگر هدف جوینی است که روایت تاریخ را نهایتا به اثری مدحی فرو کاسته است. «ذکر خروج تارابی» از جمله بخشهایی است که در رویکردی شالوده شکن، ساختارش شکسته می­شود و نه تنها غرض نویسنده را از روایت ناکام می­گذارد که حتی آن را به قیام علیه خود تحریک می­کند. این مقاله می­کوشد با بازخوانی خلاقانه این واقعه به خوانش جدیدی از متن و تصویری تازه از تارابی دست یابد؛ خوانشی که حتی می­توان آن را به کل متن تسری داد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات