داستان پردزای و شخصیت پردازی مولوی در مثنوی معنوی

نوع مقاله : پژوهشی اصیل (کامل)

نویسنده
دانشگاه آزاد اسلامی - ایلام
چکیده
از آنجا که مثنوی مولوی ،‌اثری تعلیمی ـ عرفانی است ،‌سعی شاعر بر این بوده است که در قالب داستانها، حکایتها و تمثیلها به بیان پند و اندرز و گوشزد کردن مسائل اخلاقی و همچنین تشریح افکار و اندیشه‌های عرفانی خود بپردازد. لذا داستانها، حکایتها و تمثیلهای مثنوی از شمول و تنوع بسیاری برخوردار است. بهترین نمونه از تداخل حکایات مثنوی در دفتر سوم در ضمن «قصه اهل سبا و یاغی کردن نعمت، ایشان را» نمود یــافته است. این حکایت با بیت «282» آغاز، ولی دنباله‌اش رها می‌شود و مجددا در بیت «364» بدان باز می‌گردد. بار دیگر دنباله داستان رها می‌شود که پس از ابیاتی نسبتا طولانی ، سرانجام در بیت «3600» بدان باز می‌گردد و نقل آن به پایان می رسد.

این پراکنده گویی در بیان حکایت، باعث کثرت و تنوع کاربرد شخصیتها در مثنوی می‌شود؛ چه پایه و اساس هر داستانی را شخصیتهای آن تشکیل می‌دهد که خود عامل یا معمول رخدادها هستند.

مولوی در مثنوی از سه شیوه در پردازش شخصیتها سود جسته که عبارت است از :

الف) شیوه مستقیم که در این شیوه با صراحت در مورد افراد اظهار نظر می‌کند.

ب) شیوه غیر مستقیم : در این روش این تنها به نمایش کردار شخصیتها می‌پردازد و خواننده خود از خلال نقشی که آنها ایفا می‌کنند به حقیقت وجود آنها پی می‌برد.

ج) شیوه تلفیقی که آمیزه‌ای از روش مستقیم و غیرمستقیم است.

همچنین در این مقاله به ابزارهای شخصیت پردازی مولانا، ویژگی شخصیتها در مثنوی و دسته‌بندی نام اشخاص در داستانهای مثنوی پرداخته شده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات