دانشگاه خوارزمی
چکیده: (8435 مشاهده)
شخصیت بازیگر و پیشبرنده حوادث داستان است. میتوان شخصیت را رکن اصلی داستان دانست که وقایع و حوادث داستان حول کردار و گفتار و افکار او شکل میگیرد. در بررسی انتقادی هر داستانی، اولین عنصر سازنده داستان که مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد، شخصیت است. در واقع، داستان همان شخصیت و اعمال و افکار اوست که در پیرنگ داستان بسط یافته و به تصویر کشیده شده است. در داستان معاصر ایران، گونهای شخصیت چندبعدی و همهجانبه در دو داستان بوف کور و سه قطره خون هدایت خلق شده و به وسیله نویسندگان بعد از هدایت تقلید شده است. در عموم آثاری که تحت تأثیر بوف کور نوشته شدهاند، که کم هم نیستند، کم و بیش این شیوه شخصیتپردازی به چشم میخورد. این گونه شخصیتها را به دلیل چندوجهی بودن و اینکه هر وجه، فردیت و تشخص مستقلی در هیئت یک فرد مییابد، میتوان شخصیت منشوری یا چندبعدی نامید. در بررسی حاضر به تحلیل این نوع شخصیتها در «بوف کور» و «سه قطره خون» نوشته صادق هدایت، «شازده احتجاب» نوشته هوشنگ گلشیری و «ملکوت» نوشته بهرام صادقی پرداخته شده است.
موضوع مقاله:
ادبیات کودک دریافت: 1389/1/17 | پذیرش: 1391/3/1 | انتشار: 1391/11/3