دانشگاه فردوسی ، ma.alihouri@mail.um.ac.ir
چکیده: (2187 مشاهده)
تأمّل در فرهنگ بومی، سبب آشنایی با فرهنگ جامعه و شناخت هویت جمعی میشود و این مهم را در آثار ادبی هر ملّت به عنوان آیینه تمام نمای فرهنگ آن ملّت میتوان جستوجو کرد.
در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانهای، بنیادهای عامیانه در مثنوی بدیعالزّماننامه بررسی شده است. بدیعالزّماننامه منظومهای تقریباً ناشناخته سروده شاعری ناشناس از متون نماینده عصر صفوی در 3287 بیت و بحر متقارب است. این مثنوی، عاشقانهای رزمی را در شرح ماجراجوییهای بدیعالزّمان، شاهزاده ایرانی برای رسیدن به وصال قمرچهر، دختر خاقان چین، روایت میکند. این مضمون در ذیل دو شاخه اصلی اثرپذیری از سنّت نقل و آثار پیشین و بنمایههای قصّههای عامیانه نمود مییابد. روایت بدیعالزّماننامه تحت تأثیر متون کهن و عامهپسند فارسی مانند شاهنامه، اسکندرنامه نقالی و قصّه حمزه است که با طرح مدوّر روایت، کاربرد واژگان و عبارات عامیانه، اشاره به آداب و رسوم و آیینها، مضمون دینی و مذهبی، شخصیّتپردازی مشابه قصّههای عامیانه، خرق عادت، شگفتآوری، کاربرد اعداد خاص، سرانجام خوش و ناتمام ماندن روایت، حاکی از شکلگیری این مثنوی بر
بنیادهای عامیانه کهن است.
بنابراین از دلایل اهمّیّت و جایگاه متون فارسی در تاریخ ادبیات، هویّت برآمده از فرهنگ ایرانی این نوع آثار است که میتوان این مهم را از رهگذر بررسی گستره بنیادهای عامیانه در دیگر آثار ادب فارسی نیز مطالعه کرد و بدین وسیله به جریان تحوّل فرهنگی جامعه و مخاطب شناسی آثار دست یافت.
شمارهی مقاله: 4
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1399/11/15 | پذیرش: 1400/2/25 | انتشار: 1400/10/1