پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، msharifnasab@yahoo.com
چکیده: (2014 مشاهده)
«مکان» عنصری حذفناشدنی در هر متن روایی است؛ زیرا هر کنش یا توصیفی در داستان و هر پیشرفتی در پیرنگ، خواهناخواه در مکانی واقعی یا مخیل اتفاق میافتد. عنصر مکان در داستان، گاهی صرفاً پسزمینهای صامت و بستری برای رخدادن رویدادها است؛ اما گاهی نیز به مثابه عنصری زنده و پویا در شکلگیری حوادث نقش دارد. در این پژوهش رمانهای شهری فارسی دهههای هفتاد تا نود، که حوادث آنها در تهران روی داده، با رویکرد مطالعات فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد مکان در این رمانها گاه عینی (مانند بزرگراهها، خیابانها، پاساژها و...) است که مظاهر پیشرفت و تمدن پایتخت را به رخ میکشد؛ اما به سبب ناهمگنی با فرهنگ و عواطف شهروندان، پیوستار گفتمانی ایجاد نمیکند. حاصل زندگی در این مکانها برای شهروندان بومی، دلزدگی و ملال، و برای شهروندان مهاجر (شهرستانی)، ترس، اندوه و سردرگمی است. گاهی نیز فضا بر شهروندان استیلا مییابد و توصیفات مکان، تحت تأثیر آرزوها، دلتنگیها، ترسها، یا آرمانهای شخصیتها قرار میگیرد. این فضاها، عموماً دور از دسترس است؛ در خاطرات یا آرزوهای شخصیتها حضور دارد و برای آنها حس نوستالژی ایجاد میکند.
شمارهی مقاله: 2
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات معاصر / داستان / رمان دریافت: 1399/11/25 | پذیرش: 1400/2/25 | انتشار: 1400/10/1