دانشگاه آزاد کرج
چکیده: (8721 مشاهده)
نقد فرمالیستی مهمترین رویکرد آغاز قرن بیستم است که از مدرنیسم سرچشمه میگرفت. دهههای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، عصر نفی و انکار گذشته و گسستن از سنتهای ادبی و هنری پیشین بود. مدرنیسم بر آن بود که شالودههای اندیشۀ کهن را در هم شکند و «هنر نو» و «ادب نو» بیافریند. به همین منظور، اندیشمندان آغاز قرن بیستم میکوشیدند «ضدّ سینما»، «ضدّ تئاتر»، «ضدّ رمان»، و سرانجام، نوعی «ضدّ هنر» خلق کنند. فرمالیسم در هنگامۀ پرآشوب این ضدیتها، پرچم مبارزه با اندیشههای سنتی را در نقد ادبی و هنری برافراشت. آیا امروزه میتوان از فرمالیسم، بهمنزله شیوهای رایج، در نقد ادبی بهره گرفت؟ در این مقاله، چگونگی پیدایی فرمالسیم در ادبیات در آغاز سده بیستم بررسی، و شگردها و تئوریهای آن با نظریههای علم بلاغت در ادب فارسی مقایسه شده است. بیگمان، امروز پس از گذشت نزدیک به یک قرن از ظهور فرمالیسم، باید اذعان داشت که اگرچه فرمالیستها نظریههایی نو پدید آوردند، تقریباً بر همۀ مراحل کار آنان جزمگرایی سایهافکن بود. امروز ضمن ادای احترام به تلاشهای آنان، باید مکتب نقد فرمالیستی را بهمنزله یک دیدگاه مطلق، عملاً در موزۀ نقد هنری و ادبی جای داد و نمیتوان آن را همچون روشی غایی و نهایی در نقد به کار گرفت
موضوع مقاله:
نقد ادبی دریافت: 1391/7/20 | پذیرش: 1391/9/1 | انتشار: 1391/9/12