1- دانشگاه علامه طباطبایی ، zeinabakbari62@gmail.com
2- دانشگاه الزهراء
چکیده: (1274 مشاهده)
در یک نگاه جزئینگر، تمثیل صنعتی ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان و از اقسام تشبیه بررسی میکنند؛ اما با یک کلنگریِ برآمده از رویکردهای گفتمانی به زبان، تمثیل ابزار گفتمانسازی است که صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیدهاند به کمک آن به عناصر معنوی و روحانی تجربههای عرفانی خویش هیأتی مملوس و محسوس ببخشند و مخاطب عام و ناآشنا را به ساحت درکناشدنیِ تجاربی که از آن خود ایشان یا صوفیان دیگر است وارد کنند. چنانچه بر ظرفیتهای تمثیل عرفانی به منزله یک مفصلبندی گفتمانی متمرکز شویم خواهیم دید که هر تمثیل با قراردادن نشانههای زبانی در یک رابطه خاص معنایی را ایجاد و معناهای بالقوهای را طرد میکند. از این منظر، تمثیل ابزاری گفتمانساز است که همزمان به بازتولید گفتمان مورد نظر نویسنده و ساختشکنی نظامهای معنایی رقیب میپردازد. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روششناختی نظریه گفتمان لاکلائو و موف به بررسی تمثیل «ارباب و بنده» به عنوان یکی از پرتکرارترین تمثیلها در تبیین جوانب مختلف رابطه میان انسان و خدا در برخی متون عرفانی میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد متصوفه این تمثیل تکرارشونده را برای بازتولید چهار گفتمان مختلف «فرمانبرداری و اسارت» «رضا و اردات» «عشق و انبساط» و «آزادی و وحدت» به کار گرفتهاند که هر یک به ترتیب درصدد تعریف رابطهای حقوقی، اخلاقی، عاشقانه و معرفتشناختی میان خدا و انسان برآمدهاند.
دریافت: 1400/7/17 | پذیرش: 1399/7/30 | انتشار: 1399/7/30