1- دانشگاه گلستان
2- دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده: (6947 مشاهده)
اقبال و توجه به نظریههای ادبیای چون ساختارگرایی، هرمنوتیک مدرن، تبارشناسی و... امروزه چنان رایج است که تعداد بسیاری از مقالهها و تحقیقات ادبی معاصر نام یکی از این نظریهها را در عنوان خود دارند. آثار این پذیرش عمومی را حتی در مقالهها و آثار استادان سنتی (و نه تنها محققان جوان) میتوان مشاهده کرد. اگرچه چنین توجهی به این نظریهها نمیتواند بیدلیل باشد، همیشه نیز چنین نبوده است که بهکارگیری نظریهها گرهگشا باشد و بسیار پیش آمده است و میآید که آنچه باید درمان باشد، خود، درد میشود. چنین به نظر میرسد که علت اصلی توجه به این نظریهها توانایی و ظرفیت آنها برای روشن ساختن زوایای پنهانی است که رویکرد سنتی، یعنی رویکرد بزرگانی چون مینوی، قزوینی، اقبال و...، ناتوان از نشان دادن آنهاست، اما علل گوناگونی باعث شده است که نه تنها کاربرد این نظریهها سودی نداشته باشد، بلکه خود دردی باشد در کنار دیگر دردها. این علل عبارتاند از: الف. نداشتن شناخت دقیق و درست از نظریهها؛ ب. بیتوجهی به بستر تاریخی و فرهنگی که این نظریهها در آن بالیده و شکل گرفتهاند؛ پ. نادیده گرفتن واقعیتها؛ ت. انتخاب نادرست نظریهها (نظریهها متنوع و بسیارند، و در نتیجه، نمیتوان از یک نظریه برای هر موضوعی سود جست)؛ ث. ناتوانی در ترکیب نظریهها.
موضوع مقاله:
ادبیات کودک دریافت: 1391/6/30 | پذیرش: 1391/9/1 | انتشار: 1391/9/12