دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده: (2651 مشاهده)
«نقد اسطورهای» بستری انسانشناختی دارد که اثر ادبی یا برخی بنمایههای آن را به ژرفساخت کهنالگویی آن تأویل میکند. در این جستار با روش تحقیق کیفی و بر اساس رویکرد نقد اسطورهای (با گرایش کهن الگویی) به تحلیل داستان کیخسرو در شاهنامه پرداخته، و سعی شده است چرخه تغییرات اسطوره او بر اساس این رویکرد تفسیر شود.
از این دیدگاه، کیخسرو، شاه- موبد فرهمند کیانی، نموداری متعالی و آرمانی از کهنالگوی «قهرمان» است که وجود نمادینگی عنصر آب و اسطوره تعمید، قدرت برکت بخشی و بازگرداندن باران و سبزی به طبیعت در اختیار داشتن جام پیشگوییکننده، گذر از آزمونهای تشرّف، نبرد با افراسیاب، که تکراری از نمونه ازلی رویارویی خیر و شر است و محو شدن نمادین او، که متضمن مفهوم بازگشت ابدی وی و از نمودهای کهنالگوی «مرگ و تولد دوباره» است، اجزای ساختاری اسطوره او را تشکیل داده است. درباره ژرفساخت کهنالگویی این داستان میتوان گفت کیخسرو «انسان کامل» حماسه ایرانی است که در پایان یک «روز بزرگ کیهانی»، که از «نخستین انسان» (کیومرث) آغاز شده است، تاریخ اساطیری ایران را به حقیقتی نظاممند و تکراری از چرخه آفرینش کیهانی تبدیل میکند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
اسطوره دریافت: 1398/8/8 | پذیرش: 1398/8/8 | انتشار: 1398/8/8