دانشگاه پیامنور کرمان
چکیده: (1812 مشاهده)
مولانا وظیفه انتقال بخشهای مهمی از روایتهای داستانی خویش را به عهده گفتگوها نهاده است. برخی از این گفتگوها مخاطب خاصی ندارد؛ به بیانی دیگر، یکی از قهرمانان داستان یا خود راوی در لحظههای عاطفی و هیجانی شدید به گفتگو با خود میپردازد و از این راه، هم به پیشبرد ماجراهای داستانی کمک میکند و هم پرده از محتوای ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه خویش برمیدارد تا خواننده نسبت به آنها اطلاع یابد و بدین طریق، تکگوییهای مثنوی شکل میگیرد. تکگویی براساس هدف نویسنده، ساختار و شکل زبانی خویش به سه نوع: 1) درونی 2) نمایشی و 3) حدیث نفس یا خودگویی تقسیم میشود.
گونههای تکگویی در تبدیل زاویه دید بیرونی به درونی نقش بسیار مهمی دارد و غالباً با شیوه اصلی روایت مولانا تناسب کامل دارد که داستانها را با کانون روایت کاملاً باز و از زاویه دید دانای کل آغاز میکند؛ اما بتدریج زاویه دید و کانون روایت خود را بسته و محدود میسازد.
این مقاله که به شیوه سندکاوی تهیه شده و نتایج خود را به شکل تحلیلی – توصیفی ارائه داده به منظور بررسی گونههای مختلف تکگویی در مثنوی به نگارش درآمده است.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات کلاسیک دریافت: 1398/7/29 | پذیرش: 1398/7/29 | انتشار: 1398/7/29