1- دانشگاه گیلان
چکیده: (2093 مشاهده)
در چند دهه اخیر، که روایتشناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایتشناسان تلاش کردهاند به الگوهای روایتی مشخصی دست یابند تا بتوانند تمام ساختارهای روایتی، چه قصههای قدیمی و چه رمانهای امروزی را با این الگوها تجزیه و تحلیل کنند. در این زمینه نیز تلاشهای فراوانی توسط محققان انجام شده است، اما کار ولادیمیر پراپ تا زمان خود از دیگران پرثمرتر بوده و نظریه او به رغم کاستیهایش، تحول عظیمی در علم روایتشناسی به وجودآورده است. پراپ در کتاب ریختشناسی قصههای پریان به توصیف قصهها براساس اجزای سازنده آنها و روابط متقابل این اجزا پرداخته است. پراپ پس از تجزیه و تحلیل صد قصه از قصههای روسی به سی و یک خویشکاری1 دست یافته است. او معتقد است میتوان قصههای عامیانه و حتی رمانسها را نیز با این الگو تجزیه و تحلیل کرد. این مقاله میکوشد تا الگویی را که پراپ از تجزیه و تحلیل قصههای پریان به دست آورده است بر روی قصه سمک عیار نشان دهد و با نتایج تجزیه و تحلیل پراپ مقایسه کند؛ به عبارت دیگر، این مقاله سعی در ریختشناسی قصه سمکعیار دارد.اگرچه کار پراپ درباره قصه پریان است، نظریههای او چنان ظرفیت زیادی دارد که شامل قصههای ایرانی از جمله قصه سمکعیار هم میشود. بسیاری از کارکردها و کنشهای بررسی شده در قصه سمکعیار، کم و بیش با روایتشناسی پراپ یکسان است و این مقاله بر مبنای نظریه او است.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1398/7/24 | پذیرش: 1398/7/24 | انتشار: 1398/7/24