دانشگاه امام حسین
چکیده: (1832 مشاهده)
محور و پایه داستانپردازی مولانا گفتگوست. دربیان چارچوب هر داستان در مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را میسازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که درعلوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به « ارتباطات غیر کلامی » تعبیر می کنند .
اینکه چرا وی دربیان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهندۀ این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن بافرهنگ، نمادین بودن آن ودرعین حال، قاعدهمند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا درارتباطات کلامی رخ میدهد از جمله عوامل بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصاً در مواقعی خاص ـ که در مقاله بدان پرداخته می شود ـ به بهرهگیری از این شیوۀ علمی وا میدارد .
در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح ، اصول ارتباطات غیرکلامی ، ویژگیهای آن ، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده میشود . سپس چگونگی استفادۀ مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو میشود. همچنین این نکته مورد دقت نظر قرار میگیرد که درچه مواردی این شیوۀ ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیۀ او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است .
بیان مصداقها و نمونههای شعری تا اندازۀ زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهدکرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجهگیری پرداخته میشود .
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات کلاسیک دریافت: 1398/7/23 | پذیرش: 1398/7/23 | انتشار: 1398/7/23