دانشگاه پیام نور
چکیده: (2073 مشاهده)
قرآن کریم از آن هنگام که از طرف حضرت باری بر قلب رسول خویش نازل گردید، به دلیل ساخت زبانی، بافت معنایی و ویژگیهای بلاغی بیمانندش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت؛ به گونهای که حتی سؤالات متعددی را برای اصحاب پیامبر اکرم (ص) به وجود میآورد و آن حضرت به فراخور درک و آگاهیشان به رموز معنایی پارهای از آیات اشاره میکردند. بنابراین، میتوان گفت تفسیر قرآن از بدو نزول آیات آغاز گردید و با گسترش اسلام و افزایش تعداد مخاطبان و رشد آگاهیهای دینی پیروان آن، وسعت و عمق بیشتری یافت. به طوری که رویکردهای متفاوتی در تفسیر قرآن اعم از بررسی اختلاف قرائتها، تفسیر لغوی و نحوی، تاریخی، کلامی، سیاسی و عرفانی در میان مسلمانان به وجود آمد و مفسران اسلامی در هر یک از حوزهها، آثار پرشمار و ارزشمندی خلق کردند. تفسیرهای عارفانه نیز در کنار سایر تفاسیر از قرون اولیه مورد اهتمام قرار گرفت و آثار مدونی در این زمنیه نگاشته شد. اما عارفانی بودند که به صورت پراکنده و در لابهلای آثار خویش بعضی از آیات قرآن را تفسیر یا تأویل مینمودند. جستجو، یافتن و تحلیل این تفسیرها کمک شایانی به تبیین سنت تفسیرنویسی عارفانه خواهد نمود. شمسالدین محمد تبریزی در تنها اثر خویش؛ یعنی «مقالات» نظریههای جالب تفسیری و تأویلات بدیعی از پارهای از آیات قرآن دارد و خود ادعا میکند از هیچ مفسر پیش از خود تأثیر نپذیرفته است. در این مقاله ضمن تشریح نظریه و رویکردهای وی به علم تفسیر، نمونههایی از تفسیرهای او را آورده و با تفسیرهای عرفانی پیش از وی مقایسه کردهایم. شمس تبریزی در تفسیرهای معدود خویش، تفسیر واژگانی، تاریخی و کلامی را نادیده میگیرد و به تفسیر تخیلی متکی بر اسطورههای مذهبی نیز توجهی نمیکند. بلکه براساس «تجربه عارفانهشخصی» خویش، آیات را تفسیر و تأویل میکند.با مقایسه تفسیرهای وی با آثار پیشینیان، به این نتیجه رسیدیم که شمس، هرچند نتوانسته است خود را یکسره از سیطره سنت تفسیرنویسی عرفانی قبل از خود خارج کند، در تفسیرهای معدود خود رهیافتهای کاملاًبدیع و تازهای دارد و به دلیل اصالت دریافت و تأویلات وی، نمیتوان در سنت تفسیرنویسی عرفانی آنها را نادیده گرفت.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات کلاسیک دریافت: 1398/7/22 | پذیرش: 1398/7/22 | انتشار: 1398/7/22