جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای شعر دیداری

دکتر حمیدرضا شعیری، دکتر حسینعلی قبادی، محمد هاتفی،
دوره ۶، شماره ۲۵ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

در این مقاله بر اساس رویکرد نشانه معناشناختی تحلیل گفتمان،‌ فرضیه اساسی این است که عناصر کلامی و تصویری متن جز در فضایی گفتمانی نمی‌توانند با یکدیگر تعامل معنادار ایجاد کنند. بنا به این فرض می‌توان گفت این رابطه نوعی رابطه تنشی خواهد بود که عناصر و نیز کنشگران متن، جایگاه گفتمانی «خود» را در مقابل «دیگری» و در فضای جبر گفتمانی و بیناذهنی باز خواهند یافت.
مهمترین دستاورد این مقاله به‌کارگیری نظریه نظامهای گفتمانی لاندوفسکی در زمینه مطالعاتی جدید و ارائه طرحواره‌ای نشانه معناشناختی از نظام گفتمانی تحت عنوان «نظام گفتمانی مرامی»‌ بود که فرایندهای آن از درون متنها استخراج و روی محور تنشی ارائه شد. همچنین در بررسی جوانب متعدد رابطه میان عناصر کلامی و تصویری، ملاحظه گردید که در عبور از متن نوشتاری یا کلامی به تصویر، ما با اتفاقاتی نشانه- معناشناختی به این ترتیب روبه‌رو می‌شویم: تغییر کارکرد روایی به نمادین و اسطوره‌ای و برعکس، تغییر کارکرد مرامی به روایی و برعکس، ادغام نظامهای نشانه‌ای: کلام و تصویر، فرصت تجلی نمادین برای مدلولها و ارزش‌سازی از طریق رابطه تنشی، تکثر دالهای هم شکل در نظامی هندسی، ایجاد فرصت خوانش چند جهتی یا چند سویه، تجلی لایه‌های زیرین در روساخت متن به طوری که مدلولها کارکردی صوری بیابند. .
 
 

دوره ۸، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

این مقاله به مطالعۀ تعامل دو شیوۀ تصویری و نوشتاری در شعر دیداری فارسی براساس الگوی ادغام در نشانه‌شناسی شناختی می پردازد. از آنجایی که شعر معاصر ماهیتی چندشیوه دارد، مسئلۀ اصلی این پژوهش چگونگی آمیزش شیوه‌های کلامی و تصویری به شکل‌های مختلفی در ذهن انسان است که در نهایت معنای کلی اثر چیزی بیش از معنای موجود در هر شیوه‌ تلقی می‌شود. پرسش این مقاله بررسی چیستی قلمروهای مورد مطالعه در شعر دیداری براساس نشانه‌شناسی شناختی است. دستیابی به دسته‌بندی­ای نظام‌مند از انواع شعر دیداری مبتنی بر بنیان‌های شناختی ذهن، هدف این نوشتار است. بدین منظور، تمامی شعرهای دیداری موجود در ادبیات فارسی بررسی شدند. بر اساس فرضیه‌های این پژوهش، الگوی مورد استفاده در این مقاله به غیر از قلمروهای ذهنی- که حاصل تجربۀ انسان هستند- به قلمروهای طبیعی، فرهنگی و درونی نیز می‌پردازد و البته در این مقاله با اِعمال برخی تغییرات در الگوی آرهاوس، امکان ترکیب شیوۀ تصویری و کلامی از خلال تعامل شش فضا با یکدیگر ممکن می‌شود. نتیجۀ پژوهش نشان می‌دهد که سه نوع شعر دیداری براساس هشت مشخصۀ شناختی قابل تفکیک هستند. از آنجایی که جهان مغز و جهان ادبیات الگوهای مشابهی دارند، چگونگی تعامل تصویر و کلام در ذهن، حاصل مواجهۀ انسان با جهان است که در نتیجه به ساخت جهان ادبی منجر می‌شود.

صفحه ۱ از ۱