۱۶ نتیجه برای آسیبشناسی
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
تأثیر ترکیب نفتی پایرن بر اندامهای آبشش، کلیه و کبد ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) با قرار دادن ۳۰ عدد ماهی (۱۰± ۱۴۰ گرم) در غلظتهای تحت کشنده ۱۰، ۵۰ و ۱۰۰ میکروگرم در لیتر در یک دوره ۳۵ روزه بررسی شد. از بافتهای آبشش، کلیه و کبد ماهیها نمونهبرداری و در محلول بوئن تثبیت شدند. سپس نمونهها مطابق روش استاندارد بافتشناسی آبگیری، شفافسازی و پارافینه شده و با استفاده از میکروتوم از آنها مقاطع میکروسکوپی تهیه و با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. آسیبهای بافتی عمده در آبشش شامل، پرخونی، هایپرپلازی، S شکل شدن، چماقی شدن تیغهها و در غلظتهای ۵۰ و ۱۰۰ µg/l، همجوشی و نکروز تیغههای آبششی مشاهده گردید. در بافت کبد واکوئولاسیون سلولهای کبدی، پرخونی سینوزوئیدها، حضور ماکروفاژهای حاوی هموسیدرین و در غلظتهای ۵۰ و ۱۰۰ µg/l سلولهای کبدی حاوی هستههای پیکنوزه، کاریولیز شده و نکروزه مشاهده شدند. در بافت کلیه در غلظت۱۰ µg/l، کستهای ادراری، پرخونی، دژنره شدن توبولها و در غلظتهای ۵۰ و ۱۰۰ µg/l ماکروفاژهای حاوی هموسیدرین، دژنره شدن توبولها با شدت بیشتر و نکروز در بخشهای مختلف مشاهده گردید. نتایج بیانگر آثار منفی پایرن بر هوموستازی، سلامت ماهی و فعالیت اندامهای حیاتی بهواسطه تغییرات بافتشناسی میباشد که در بلند مدت و غلظتهای بیشتر اثرهای شدیدتری را بهوجود میآورد.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
واژگان عربی در زبان فارسی دستخوش تحولات اساسی در حوزه معنایی شدهاند؛ چنانکه در ترجمه بسیاری از این واژهها به زبان عربی باید از واژگان دیگر عربی کمک بگیریم. بسیاری از این کلمات معنی خویش را کموبیش از دست دادهاند، معانی دیگری یافتهاند و یا بهکلی فارسی شدهاند؛ تا جایی که میتوانیم بگوییم که این کلمات اگر با همین معنایی که در زبان فارسی دارند به زبان دیگری راه بیابند، یک واژه فارسی به آن زبان راه یافته است، نه واژه عربی. تحول معنایی به چالشهای فراروی یادگیری روشمند زبان عربی و ترجمه به این زبان دامن زده است. نگارندگان این مقاله، با هدف تبیین گستردگی چنین تحولی و آسیبشناسی آن در یادگیری عربی و تسهیل فرآیند یادگیری این زبان، علل تحول این واژگان را واکاوی کردهاند و تأثیر عوامل فرهنگی- دینی، روانی و زبانی در تحول معنایی واژگان عربی در فارسی را با مثالهای متعدد بیان نمودهاند. نتایج این پژوهش حاکی از تغییر معنایی طیف وسیعی از واژگان عربی است که حوزه معنایی آنها در فارسی تحول یافته و بهشکل توسعه معنایی، تخصیص معنایی یا تباین معنایی جلوهگر شده است.
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
ترجمه قرآن، چه به صورت کامل، چه به صورت ترجمه بخشی از آن، از همان زمان نزول این کتاب مقدس آغاز شده و سیر تکاملی آن تا امروز ادامه داشته است. نقد و ارزیابی علمی و مداوم ترجمههای متفاوت قرآن کربم، میتواند زمینهساز پیشرفت آن ها باشد و راه نیل به هدفی آرمانی که همانا ترجمهای دقیق و دربرگیرنده تمامی ظرافتهای متن اصلی است، را هموار سازد. به همین دلیل، در جستار حاضر تلاش شده است با روش توصیفی –تحلیلی آمیخته با نقد وبا رویکرد آسیبشناسی فنی و ادبی ترجمه، چالشهای پیشروی مترجمان در برابریابی اسماءالحسنی به زبان فارسی مورد مطالعه قرارگیرد. بر این اساس، دادههای مربوط به ۴۳ مورد از این اسامی از کل قرآن انتخاب ودر۳۵ ترجمه فارسی معاصر قرآن مورد بررسی ونقدقرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که مترجمان دستکم در ۱۱ مورد، از اصول و مبانی ترجمه تخطی کردهاند. برخی از این لغزشها عبارتاند از: عدم رعایت نظم و همگونی در ترجمه؛ عدم رعایت اختصار در ترجمه؛ عدم ارائه برابرنهادهای معمول و قابل فهم؛ حذف بیدلیل؛ عدم توجه به یکسانسازی ترجمه ساختارهای نحوی مشابه و تعدیلهای ساختاری نابجا و بیش از اندازه.
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: استفاده از محرکهای ایمنی برای پیشگیری از بیماریها و بالابردن مقاومت آبزیان در برابر استرسها روندی صعودی داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی آسیبشناسی بافتی و ایمنیشناسی ماهی قزلآلای رنگینکمان تغذیهشده با لوامیزول بود.
مواد و روشها: در پژوهش تجربی حاضر ۱۰۰۰ قطعه ماهی قزلآلای رنگینکمان در قالب پنج تیمار با جیرههای حاوی صفر (گروه شاهد)، ۱۰۰، ۲۵۰ ، ۵۰۰ و ۱۰۰۰میلیگرم لوامیزول در هر کیلوگرم غذا بهمدت ۴۵ روز مورد تغذیه قرار گرفتند و بهمدت ۱۵ روز دیگر کلیه تیمارها با غذای فاقد لوامیزول و با تراکم دو برابر حالت معمول پرورشی تغذیه شدند. هر ۱۵ روز، ۳۰ قطعه ماهی از هر تیمار (هر تکرار ۱۰ قطعه ماهی) بهطور تصادفی بیهوش و ایمونوگلوبولین تام سرم و فعالیت لیزوزیم سرم آنها اندازهگیری شد. در پایان دوره تیماری تعداد ۱۵ قطعه ماهی از هر تیمار (هر تکرار ۵ قطعه ماهی) بهطور تصادفی انتخاب و بافتهای آبشش، کلیه و کبد آنها بررسی شد. دادهها با نرمافزار SPSS ۱۵ از طریق آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون دانکن تحلیل شدند.
یافتهها: تیمار تغذیهشده با ۱۰۰۰میلیگرم لوامیزول در روز ۳۰ و ۶۰ بیشترین ایمونوگلوبولین تام سرم را داشت و نسبت به دیگر تیمارها در روزهای ۱۵، ۳۰ و ۶۰ دارای بیشترین مقدار فعالیت لیزوزیم بود. کمترین میزان آسیبهای بافتی در اندامهای آبشش، کلیه و کبد در تیمار ۱۰۰۰میلیگرم لوامیزول مشاهده شد.
نتیجهگیری: ۱۰۰۰میلیگرم لوامیزول در هر کیلوگرم جیره غذایی ماهی قزلآلای رنگینکمان باعث کمترین آسیبدیدگی بافتهای آبشش، کلیه و کبد و همچنین ارتقای ایمونوگلوبولین تام و فعالیت لیزوزیم سرم میشود.
دوره ۸، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
ادبیات عامه در ایران دانشی بسیار نوپاست و در مقایسه با کشورهای دیگر پژوهشهای زیادی درباره آن صورت نگرفته است. همین مقدار پژوهشی که به لحاظ کمی و کیفی دربارۀ آن انجام شده است، تأثیر بسزایی در معرفی این رشته دارد. یکی از مهمترین پژوهشهایی که در ایران در دانشگاهها صورت میگیرد و نتیجه کار فشرده پژوهشگران دانشگاهی است، پایاننامههاست. پایاننامهها در این عرصه اگر درست و متقن نوشته شوند، میتوانند در حل بسیاری از مشکلات علمی رشتۀ ادبیات عامه که دانشی جدید است، مؤثر و کارساز باشند و به نتایج سودمند و علمی بدل شوند. در مقاله حاضر مجموع ۱۰۰ پایاننامه، که در سامانه ایرانداک ثبت شده است، بهصورت رندمی انتخاب و ارزیابی شدند. هدف از انجام این پژوهش روشن شدن وضعیت بخشی از پژوهشهای دانشگاهی در این زمینه و نقد سازنده آنها بهمنظور تقویت بنیانهای پژوهشی در این رشته علمی است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانهای با رویکرد آسیبشناسانه است. اصلیترین یافتههای این پژوهش نشان میدهد، بیشتر پایاننامههایی که مورد مطالعه قرار گرفته، توصیفیاند، به نتایج جدیدی نرسیدهاند و در بخش کلیات معمولاً تقلیدی عمل کردهاند. در ساختار اصلی پایاننامهها کلیشه ملالآوری دیده میشود. به پیشینه تحقیق درست توجه نشده است. از منابع معتبر استفاده نشده است و در کل رویکرد مسئلهمحور و دانشگاهی ندارند. از ۱۰۰ پایاننامه بررسیشده، تنها ۱۷ پایاننامه رویکرد علمی دارند و مسئلهمحورند. توصیفی و گردآوری بودن پایاننامههای دانشگاهی در این رشته نشاندهنده ابتدایی بودن پژوهشهای ادبیات عامه در ایران است. ازآنجا که پژوهش درباره هر مسئلهای در هر کشوری با گردآوری آغاز میشود و سپس به مرحله پختگی و تحلیل میرسد، باید گفت هنوز این رشته در ایران در مرحلۀ اولیه است؛ هرچند در سالهای اخیر گامهای خوبی برداشته شده است.
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف از این تحقیق کیفی بررسی مقایسهای آسیبها و مشکلات تدریس و یادگیری درس زبان انگلیسی و زبان عربی در دبیرستانهای ایران با استفاده از روش دادهبنیاد یا نظریۀ گروندد است. از طریق مصاحبۀ نیمه ـ ساختاری با پنج دبیر زبان انگلیسی و هفت دبیر عربی که با نمونهگیری نظری از بین دبیران دبیرستانهای مختلف شهر سبزوار، انتخاب شدند، دادههای این تحقیق جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار مکس کیودا
(MAXQDA) و بر اساس سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نظریۀ دادهبنیاد صورت گرفت. دو مدل نظری آسیبشناسی زبان عربی و نیز آسیبشناسی زبان انگلیسی ارائه شد که در هر یک، مشکلات تدریس و یادگیری زبان (عربی/ انگلیسی) بهعنوان مقولۀ اصلی و معلم، دانشآموز و امکانات آموزشی بهعنوان مقولههای ثانویه مطرح شد. نتایج تحقیق نشان داد که با وجود بعضی تفاوتها بین این دو زبان، برخی مشکلات تدریس و یادگیری بین زبان عربی و انگلیسی مشترک هستند. در این مقاله پیامدهای آموزشی متعددی در رابطه با دبیران، دانشآموزان و برنامهریزان درسی نیز مورد بحث قرار گرفته است.
دکتر عیسی امن خانی، مونا علیمددی،
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
اقبال و توجه به نظریههای ادبیای چون ساختارگرایی، هرمنوتیک مدرن، تبارشناسی و... امروزه چنان رایج است که تعداد بسیاری از مقالهها و تحقیقات ادبی معاصر نام یکی از این نظریهها را در عنوان خود دارند. آثار این پذیرش عمومی را حتی در مقالهها و آثار استادان سنتی (و نه تنها محققان جوان) میتوان مشاهده کرد. اگرچه چنین توجهی به این نظریهها نمیتواند بیدلیل باشد، همیشه نیز چنین نبوده است که بهکارگیری نظریهها گرهگشا باشد و بسیار پیش آمده است و میآید که آنچه باید درمان باشد، خود، درد میشود. چنین به نظر میرسد که علت اصلی توجه به این نظریهها توانایی و ظرفیت آنها برای روشن ساختن زوایای پنهانی است که رویکرد سنتی، یعنی رویکرد بزرگانی چون مینوی، قزوینی، اقبال و...، ناتوان از نشان دادن آنهاست، اما علل گوناگونی باعث شده است که نه تنها کاربرد این نظریهها سودی نداشته باشد، بلکه خود دردی باشد در کنار دیگر دردها. این علل عبارتاند از: الف. نداشتن شناخت دقیق و درست از نظریهها؛ ب. بیتوجهی به بستر تاریخی و فرهنگی که این نظریهها در آن بالیده و شکل گرفتهاند؛ پ. نادیده گرفتن واقعیتها؛ ت. انتخاب نادرست نظریهها (نظریهها متنوع و بسیارند، و در نتیجه، نمیتوان از یک نظریه برای هر موضوعی سود جست)؛ ث. ناتوانی در ترکیب نظریهها.
دکتر مریم عاملی رضایی،
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
نظریۀ جامعهشناسی ادبی، به دلیل پیشینۀ سنتیِ توجه به تأثیر و تأثر متقابل ادبیات و جامعه، در ایران، نسبت به سایر انواع نظریههای ادبی از اقبال ویژهای بهرهمند شده است و در بررسی متون ادبی فارسی، بهویژه رمان، پژوهشهای ادبی بسیاری با این رویکرد انجام شده است. خاستگاه فلسفی این نظریه و دیدگاههای نظریهپردازان این مکتب، که اغلب متأثر از نظریههای مارکسیستی است، در بسیاری موارد با متون ادبی فارسی چندان همخوانی ندارد و چون برگرفته از جامعهای دیگر با افکار، اندیشهها و تحولات دیگری است، اغلب نمیتواند رابطهای وثیق میان تأثیر و تأثر متقابل متون ادبی با مسائل اجتماعی در ایران برقرار سازد. در این مقاله با تشریح خاستگاه فلسفی و اجتماعی این نظریه، کاربرد آن در پژوهشهای ادبی آسیبشناسی میشود. محورهای این مطالعه آسیبشناختی عبارتاند از:تفاوت ماهوی شکلگیری رمان در غرب با رمان فارسی؛ ناهماهنگی اصول فکری این نظریه با اصول فکری و فرهنگی جامعه ایران؛ فقدان تعریفهای دقیق و مشخص از اصطلاحات این نظریه؛ مطابق نبودن برخی از مباحث اصلی این نظریه با متون ادبی، که در نهایت، سبب خلط دو بحث متفاوت، یعنی اجتماعیات در ادبیات، و نظریه جامعهشناسی ادبی شده است. پیامدهای این وضعیت، تنزل پژوهشهای جامعهشناختی ادبی به یافتن نمونههای اجتماعی در متون ادبی، بدون در نظر گرفتن مبانی این نظریه است.
دوره ۹، شماره ۴۱ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
از دهه ۱۳۸۰ به بعد با ورود فرهنگ و ادبیات عامه به حوزه دانشگاهی تحولی در مطالعه آن ایجاد شد و هر روز آثار پژوهشی متنوعی در قالب: کتاب، پایاننامه و مقاله و ... در قلمروهای مختلف آن نوشته میشود. از اصلیترین این آثار کتابهاست که بهمنزلۀ آثاری بنیادین در رشته ادبیات عامه باید خصوصیات ممتازی داشته باشد تا بتواند بار آموزشی و پژوهشی این رشته را به دوش بکشد. یکی از انواع کتابهای ادبیات عامه کتابهای «کلیات» است. منظور از کتابهای «کلیات» کتابهایی است که همزمان به موضوعات مختلف در حوزه ادبیات عامه میپردازد و عموماً این کتابها برای تدریس نوشته و چاپ شده است. هرچند که در مبانی و کلیات پژوهشهای این رشته نیز نقش اساسی دارد. با اینکه روز به روز تعداد انتشار این نوع کتابها در حال افزایش است، اما تاکنون هیچ نقدی دربارۀ آنها صورت نگرفته است تا به طبقهبندی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف این آثار کمک کند و پژوهشگران را در انتخاب بهتر این آثار یاری دهد. باتوجه به اهمیت این مسئله، در این جستار پنج کتاب مهم از مجموعه کتابهای کلیات فرهنگ عامه به ترتیب زمانی از اولین کتاب در دهه ۱۳۵۰ تا کتابهای دهه اخیر معرفی و نقد میشود. چون این کتابها عموماً در دانشگاه تدریس میشوند، با نگاهی به مصوبات وزرات علوم در رشته فرهنگ و ادبیات عامه به نقد این آثار از جهت محتوا، توالی، جامعیت و وسعت بررسی، کاربست نظریه، روزآمدی و اعتبار علمی، جریانشناسی درست از پیشینه و مبانی و ... در دو بخش صوری و محتوایی موردنقد و مقایسه قرار میدهد.
دکتر غلامحسین غلامحسینزاده، فرزانه مهدوی،
دوره ۱۰، شماره ۴۱ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
اگر ادبیات را برساخته زبانی فاخر و چندلایه بدانیم که نیازمند تفسیر است، و روانشناسی را دانشی توانا بر تفسیر بخشی از جنبههای آثار ادبی به شمار آوریم، درخواهیم یافت که رابطه روانکاوی و ادبیات میتواند رابطه دو نیروی همکار برای کشف دنیایی باشد که در زیر زبان آثار ادبی، ناشناخته و پنهان مانده است. از همین رو محققان زبان فارسی تاکنون تحقیقات بسیاری را بر مبنای دیدگاههای نقد روانشناسانه انجام دادهاند، بررسیها نشان میدهد کسانی که به این تحقیقات دست یازیدهاند بیشتر از نظریههای فروید، آدلر، لاکان و بخصوص یونگ در نقد آثار ادبی سود جستهاند. در این مقالات اگرچه اطلاعات مفیدی ارائه شده است، بخش عمدهای از آنها دچار نارساییهایی شدهاند که غالباً از اطلاعات ناکافی یا کمدقتی نویسندگان یا جهتگیریهای افراطی و تفریطی آنها ناشیشده است، برای مثال گاهی نویسندهای با نوعی جانبداری از اثر ادبی خاص کوشیده است آن را با وجوه مثبت نظریهای مشخص منطبق کند و به تعریف و تمجید آن بپردازد، یا برعکس با نوعی قطعیانگاری بیدلیل نظریه، سعی کرده است شواهدی بیابد که بر اساس آن بتواند به پریشاناحوالی و بیمار بودن نویسنده یا شخصیتهای اثر وی حکم کند، یا کوشیده است به هر صورتی که شده بین دو چیزی که هیچ ارتباطی با هم ندارند، ارتباطی برقرار کند و به گمان خود نوشتهای نوآورانه عرضه کند. در مجموع این نوع جهتگیریها سببشده است آسیبهای جدی به نقد روانشناسانه آثار ادبی فارسی وارد شود. در این مقاله با بررسی مقالههایی که در این زمینه به زبان فارسی نوشته شده است، نقد ادبی روانشناختی در ایران به اجمال بررسی شده و نقاط قوت و ضعف آن بیان شده است.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
بهدنبال تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اجرای برنامۀ درسی ملی، شاهد عملیاتی شدن برنامۀ آموزشی جدیدی درخصوص زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش بودهایم. این برنامه که با تغییر رویکرد و نیز با تهیه و تدوین کتابهای نونگاشت همراه بوده، تفاوتهایی اساسی با برنامۀ سنتی و ناکارآمد پیشین داشته است. حال با توجه به این موضوع که عملاً همۀ کتابهای دورۀ اول و دوم متوسطه تدوین و تدریس شده است، ضرورت ارزشیابی و آسیبشناسی این برنامه و توجه به نقاط قوت و ضعف آن از منظرهای مختلف ضرورتی اجتنابناپذیر است. برای نیل به این هدف یعنی ارزشیابی و آسیبشناسی این برنامۀ جدید، در این مقاله، با بهرهجویی از چارچوب سیاست و برنامهریزی آموزش زبان، بهنحوی کیفی و در قالب مصاحبه به سنجش و تحلیل موضوعی نگرش پنج تن از متخصصان حوزۀ برنامهریزی آموزش زبان انگلیسی دربارۀ این برنامه پرداخته شده است. یافتهها مبین آن است که برنامۀ جدید در کنار نقاط قوت خود، با کاستیهایی در بخشهایی چون تربیت معلم، ساعات درسی، و بهویژه ارزیابی فراگیران همراه است که عدم توجه به آنها میتواند این برنامه را با چالشهایی جدی همراه سازد. در پایان مبتنی بر یافتههای پژوهش، پیشنهادهایی در راستای کاستن از ضعفهای بالقوه و بالفعل و نیز بهبود آن ارائه شده است.
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
بهرهگیری غیرروشمند از نظریههای ادبی یکی از مهمترین آسیبهای پژوهشهای ادبی در زبان فارسی است. این ضعف بیش از آنکه به فهم درست نظریه مرتبط باشد، برآمده از اشکالات روششناختی مربوط به استفاده از نظریه ادبی است. در این نوشتار، به معرفی و تحلیل اصلیترین اشکالات کاربرد این نظریهها و عوامل و پیامدهای آن با تأکید بر مقالات علمی ـ پژوهشی منتشرشده در حوزه روایتشناسی ساختارگرا پرداخته شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که سهلانگاری در کاربرد نظریهها، موجب راهیابی خطاهایی روششناختی در اغلب این مقالات شده است. مواردی همچون نگاه آموزشی و سطحی به نظریهها، بیتوجهی به مبانی نظریهها و برخورد تقلیلگرایانه با آنها از مهمترین این ایرادها هستند. در پایان با تحلیل و بررسی آماری بیش از نود مقاله علمی ـ پژوهشی منتشرشده بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶ نشان داده شده است که بهدلیل اشکالات یادشده، این مقالات نه از نتایج مقالات پیشین تأثیر پذیرفتهاند و نه چندان نقشی در شکلگیری مقالات بعد از خود داشتهاند.
دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقالۀ حاضر برآن است تا با بررسی انتقادی مقالات علمی ـ پژوهشی، کاستیهای بنیادین پژوهشهایی را بررسی کند که در حوزۀ زبان فارسی مدعی کاربست یا شرح مبحث آشناییزداییاند. نتیجۀ بررسی سی مقاله در این حوزه که در بازۀ زمانی ۱۳۷۵ ـ ۱۳۹۵ در نشریات معتبر دانشگاهی ایران منتشر شدهاند، روشن میکند که بسیاری از محققان دانشگاهی ایران در درک مفهوم آشناییزدایی دچار بدفهمیهایی جدی هستند. تساهل و اشتباهات ایشان در فهم و کاربست اصطلاح آشناییزدایی را میتوان چنین طبقهبندی کرد: ۱. بیتوجهی به اصول روششناختی فرمالیستهای روس؛ ۲. ارائۀ تعاریف خلقالساعه از مفهوم آشناییزدایی؛ ۳. خلط و همانندپنداری مبحث آشناییزدایی با دیگر مباحث نسبتاً مشابه و بهخصوص تقلیل آن به مباحث ابتدایی بلاغت سنتی. این کاستیها از یک سو به بداهت موضوع پژوهش و از دیگر سو به تقلیل این مفهوم و تزیینی شدن آن در پژوهشهای دانشگاهی انجامیده است؛ درنتیجه این موارد، مجالی برای محققان فراهم آمده تا به تولید انبوه مقالاتی بپردازند که اشتباهات مشابهی را در این حوزه بازنشر میکنند.
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
ساختارگرایی یکی از مهمترین حوزههای نظریۀ ادبی مدرن محسوب میشود که در شکلگیری موضوعات جدید، تبیین مشابهت و همسانی، و قابلیت تحلیل متون ادب فارسی از الگوهای استاندارد جهانی سهمی اثرگذار داشته است. اقبال به نظریههای غربی و کاربرد الگوهای ریختشناسی امروزه چنان مورد توجه قرار گرفته که بسیاری از مقالات و تحقیقات ادبی با هدف روشن کردن زوایای پنهان متون و ارائۀ دستاوردهای نوین برپایۀ این نظریهها تحلیل شده است و کمتر نقدی را میتوان یافت که از کارکردهای ساختاری و ریختشناسی بیبهره باشد. این مقاله با واکاوی مقالات علمی ـ پژوهشی، به مطالعه رشد کیفی و کمّی پژوهشهای ریختشناسی در دهههای مختلف و بررسی ژانر ادبی آنها پرداخته است و با سنجش میزان انطباق اصولی استفاده از این نظریه با شیوۀ علمی و استاندارد الگوی پراپ، آسیبهای کاربرد این نظریه بر متون را همراه با شواهد، انتخاب نادرست نظریه، سادهسازی عناصر داستان، بیتوجهی به هدف و بستر نظریه، تکرار روش، نارسایی و ضعف مقدمه و نتیجهگیری بیارتباط معرفی کرده است.
دوره ۱۲، شماره ۵۵ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
پژوهش دربارۀ زبانها و گویشهای محلی ایران و جمعآوری نمودهای مختلف فرهنگی ازجمله مثلها، موجب شناخت بهتر فرهنگ و تاریخ اقوام، حفظ گویش و فرهنگ آنها و درنهایت شناخت بهتر زبانها و فرهنگ ایرانی میشود. ضربالمثلها، بخشی عمده از فرهنگ عامۀ مردم بلوچ هستند که بررسی دقیق آنها در مطالعۀ الگوهای فرهنگی، ارزشهای اجتماعی و تحقیقات جامعهشناختی راهگشا خواهد بود. بیشتر این مثلها دارای مفاهیم عالی اخلاقی و فرهنگی هستند که در آموزش اندیشهها و مفاهیم متعالی، انتقال تجربیات قومی و نسلی و پیشرفت افراد در جامعه نقشی اساسی دارند، امّا مثلهایی نیز وجود دارند که کارکردهایی منفی دارند و به نظر میرسد که در گذر تاریخ، مایۀ آسیب و ناکامیهای اجتماعی و فرهنگی بودهاند. این پژوهش به روش مطالعۀ کتابخانهای و به شیوۀ تحلیلی به بررسی این دسته از مثلها پرداخته است تا تأثیری در افزایش آگاهی فرهنگی و ارتقای نگاههای منطقی و معقول در جامعه و فرهنگ بلوچ داشته باشد. هرچند شمار این قبیل مثلها کم است، اما بهسبب رواج گسترده، باعث ایجاد آسیب فرهنگی در جامعه شدهاند. آسیبهای فرهنگی در سه حوزۀ فرد، خانواده و اجتماع به همراه باورهای خرافی حوزۀ فرهنگ بررسی شدهاند. هرچند یافتههای پژوهش حاضر، بیشترین فراوانی را در آسیبهایی که مربوط به خانوادههاست نشان میدهد، اما پژوهش مستقل و مستندی با جامعۀ آماری مشخص در این خصوص صورت نگرفته است.
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
چکیده
نیمقرن تجربۀ تهیۀ طرحهای توسعۀ شهری نشان میدهد بهرغم جنبههای مفید و سازنده، این طرحها همچنان نتوانستهاند پاسخی بیبدیل درخصوص مسائل و مشکلات روزافزون شهری ارائه نمایند. در این رهگذر مطالعات زیادی درخصوص آسیبشناسی طرحهای توسعه در کشور صورت گرفته است بررسی مجدد آسیبها براساس مطالعات صورت گرفته و شناخت روابط علت معلولی آنها میتواند نقش موثری در تبیین مسائل و جمعبندی از قضایا داشته باشد. در این مقاله، براساس تئوری زمینهای ابتدا اقدام به واکاوی محتوایی مقالات آسیبشناسی طرحهای توسعۀ شهری از دهۀ ۷۰ به بعد درکشور و سپس مصاحبه عمیق با صاحبنظران با استفاده از نرمافزار MAXQDAشده است. یافتههای پژوهش نشاندهندۀ دو مقولۀ هستهایی عدم تحقق و عدم کارائی در مطالعات است که در مقولۀ عدم تحقق ۸۰ درصد مفاهیم استخراجی آن مربوط به عدم تحقق کالبدی و جمعیتی شهرها است که نشان از عدم تعریف سایر اهداف به شکل روشن در طرحها میباشد و مقولۀ عدم کارائی۳۴ مقولۀ محوری ثانویه در قالب ۷مقولۀ محوری اولیه و ۵ مقولۀ محوری اصلی تحلیل و جمعبندی گردید که مقولۀ اصلی نظام و مدیریت شهری در کشور با ۳۴ درصد حجم مفاهیم و زمینههای کارآمدی و تحقق با ۲۵ درصد مهمترین عناصر ناکارآمدی طرحها محسوب میگردد و این امر بیانگر آن است که محتوای طرحهای توسعه شهری آنچنان که در محافل علمی مطرح میگردد عامل اصلی ناکارآمدی طرحها محسوب نمیگردد. همچنین براساس تحلیل گراف روابط بین مقولات اولیۀ عوامل زمینهای ازجمله ابهام در منابع مالی، ضعف در قوانین و مقررات و مشارکت ذینفعان بهترتیب مهمترین مسائل در ناکارآمدی طرحها محسوب میگردد.
واژههای کلیدی: طرحهای توسعۀ شهری، آسیبشناسی، تئوری زمینهای، ایران.