۱۵ نتیجه برای کوپا
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
بیان تجربهها و آموزه های عرفانی از طریق متون روایی نمادین، پیشینهای طولانی دارد. متونی از این دست به دلیل بهره گیری از ابزاری کارآمد جهت انتقال مخاطب از حقیقت به عینیت و هدایت ذهن «روایت-گیر» در سیری استعلایی، موجبات استحاله وی را در جهت انفکاک از من تجربی و دست یافتن به جهانی آرمانی فراهم می آورد. در این میان «رسالةالطیر غزالی» و«منطقالطیر عطار» حکایت هایی تمامعیار و با پردازشی ماهرانه هستند که با نگرشی نمادین به قلم درآمدهاند و در حقیقت نوعی «حماسه عرفانی» به شمار میروند که سفر فکرت قلبی را در قالب هجرتی پرمخاطره به تصویر می کشند.
با وجود وجوه افتراق در ساختار و پرداخت دو حکایت، از جمله توجه ویژه عطار به بهره گیری از حکایت های میانی، استفاده از عناوین ابتدایی، شرح و تفصیل ماجراها و بر صحنه آوردن شخصیتهایی گسترده و همهجانبه، عنایت خاص غزالی به خط روایی متصل، به تصویر کشیدن قهرمانان ناشناس و رعایت حداکثر ایجاز در روایت پردازی، موارد تشابه دو حکایت نیز درخور توجه هستند که از آن جملهاند: بهرهگیری از راوی دانای کل و بن مایه «سفر» در هر دو حکایت، اشتراک مقصد نهایی سفر پویایی و استحاله شخصیت ها و حاکمیت بی چون و چرای اقتدار الهی که درنهایت راهگشای تفکر مخاطب در بررفتن از محسوس به معقول و تعین به شهود می شود.
هدف اصلی این نوشتار، انجام پژوهشی تطبیقی میان دو حکایت برای دست یابی به موارد اشتراک و افتراق دو اثر و واکاوی ابزار کارآمد روایت برای پردازش متنی اثرگذار است.
دکتر فاطمه کوپا،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
ادبیات با تقلید و باز آفرینی حقایق هستی و تصویر و تجسم زندگی و دنیای انسانی در شکلی ملموس و محسوس در انتقال ، تفهیم و ادراک هرچه سریعتر مسائل ، نقشی بسزا داشته است .بهرغم برخورداری زبان و ادبیات از موضوعی مشابه ،هریک با تصاویر و شیوه هایی از بنیاد متفاوت با این موضوع رو به رو می شوند به این معنا که در برخورد زبانی، زبان ابزار شناخت هستی است بدان گونه که هست و حال اینکه در برخورد ادبی ، زبان ماده خام یا دستمایۀباز آفرینی هستی است بدان گونه که میخواهیم باشد .
در این جستار سعی بر این بوده است که پس از نقل و بررسی دیدگاه های متفاوت از مفهوم واقعی «ادبیات »، وظیفه اصلی و ارزش و اهمیت کار نویسنده ، تعهد و التزام ویژه ادیب طرح شود .
ضمن ارائه شواهدی گویا ، عمدتاً از ادبیات معاصر ، وجوه تمایز و تشابه ادبیات و دیگر هنرهای انسانی ، ملاک و معیار زیبایی در آثار ادبی و ضوابط و قواعد حاکم بر آثار ادبی هم مد نظر قرار می گیرد.
دوره ۳، شماره ۹ - ( بهار ۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده: «درد و رنج» به عنوان یکی از وجوه برجسته تراژیک زندگی، از جمله مسائلی است که هر انسانی در طول حیات خود با آن مواجه بوده و یا خواهد شد. این مسئله در هنر و ادبیات به طور عام و ادبیات معاصر و به ویژه شعر زنان به گونه ای منعکس شده است که بررسی و تحلیل آن؛ نیازمند تحقیقی وسیع و جامع است. آنچه در این مقاله آمده، بررسی شعر دو شاعر برجسته زن معاصر یعنی فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی با توجه به مسئله درد و رنج و در چهار محور ماهیت شناسی، وجود شناسی، غایت شناسی و وظیفه شناسی درد و رنج است. روش پژوهش؛ با توجه به این چهار اصل، بدین گونه است که ابتدا با توجه به مجموعه جامع آماری، میزان معرفت و تحدید درد و رنج در بحث ماهیت شناسی تبیین شد و در ادامه در بخش وجود شناسی؛ فلسفه وجودی درد و رنج، انواع آن با توجه دو مؤلفه رنج های گریز پذیر و گریز ناپذیر و علل و راههای رهایی از آنها بررسی و تحلیل شد. در بحث غایت شناسی و وظیفه شناسی درد و رنج نیز سعی شد تا افق اندیشه دو شاعر یه صورت مقایسه ای، بررسی و نوع رویکرد آن دو در برابر درد و رنج های خود و دیگران تبیین شود. واژه های کلیدی: درد و رنج- فروغ فرخزاد - سیمین بهبهانی- شعر معاصر.
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( بهار ۱۳۹۰ )
چکیده
طبیعت سیاه و شعر معاصر فارسی
فاطمه کوپا
محسن اسماعیلی
چکیده:
یکی از ویژگیهای طبیعتگرایی شعر معاصر فارسی، توجّه به جنبههایی از طبیعت و جهان عینی است که به دلیل اشتمال بر فضاهایی نیمه روشن یا تاریک، مبهم، رازآمیز و ترسناک در خواننده تداعیگر ملالت، انزجار، تباهی، زوال و نیستی است. تصویرهایی از این دست در این پژوهش «طبیعت سیاه» نامیده میشود.
روی آوردن به «طبیعت سیاه» معلول تحوّلات فلسفی، سیاسی ـ اجتماعی و طرح اندیشههای نو در مباحث انسانشناسی و زیباییشناسی دو قرن اخیر اروپاست. در نوشته حاضر ابتدا تأثیر هر یک از عوامل مذکور بر نگرش نوین طبیعتگرایانه شاعران مورد نقد و بررسی قرار میگیرد، آن گاه به چگونگی ظهور این پدیده در شعر فارسی پرداخته خواهد شد.
اولین نمونههای توجه به طبیعت سیاه را میتوان در عصر مشروطه و در اشعار میرزاده عشقی مشاهده نمود. در شعر نیما طبیعت سیاه تعمیق و گسترش مییابد و در دهههای بیست و سی سیاهترین جلوههای طبیعت را در اشعار شاعرانی چون فریدون توللی و نصرت رحمانی میتوان یافت.
واژههای کلیدی: طبیعتگرایی؛ ارگانیسم پویا؛ زیبایی و والایی؛ شیءوارگی.
عطااله کوپال،
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
نقد فرمالیستی مهمترین رویکرد آغاز قرن بیستم است که از مدرنیسم سرچشمه میگرفت. دهههای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، عصر نفی و انکار گذشته و گسستن از سنتهای ادبی و هنری پیشین بود. مدرنیسم بر آن بود که شالودههای اندیشۀ کهن را در هم شکند و «هنر نو» و «ادب نو» بیافریند. به همین منظور، اندیشمندان آغاز قرن بیستم میکوشیدند «ضدّ سینما»، «ضدّ تئاتر»، «ضدّ رمان»، و سرانجام، نوعی «ضدّ هنر» خلق کنند. فرمالیسم در هنگامۀ پرآشوب این ضدیتها، پرچم مبارزه با اندیشههای سنتی را در نقد ادبی و هنری برافراشت. آیا امروزه میتوان از فرمالیسم، بهمنزله شیوهای رایج، در نقد ادبی بهره گرفت؟ در این مقاله، چگونگی پیدایی فرمالسیم در ادبیات در آغاز سده بیستم بررسی، و شگردها و تئوریهای آن با نظریههای علم بلاغت در ادب فارسی مقایسه شده است. بیگمان، امروز پس از گذشت نزدیک به یک قرن از ظهور فرمالیسم، باید اذعان داشت که اگرچه فرمالیستها نظریههایی نو پدید آوردند، تقریباً بر همۀ مراحل کار آنان جزمگرایی سایهافکن بود. امروز ضمن ادای احترام به تلاشهای آنان، باید مکتب نقد فرمالیستی را بهمنزله یک دیدگاه مطلق، عملاً در موزۀ نقد هنری و ادبی جای داد و نمیتوان آن را همچون روشی غایی و نهایی در نقد به کار گرفت
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
در این کارتحقیقاتی، عصاره گیاهی میوه گواوا (Psidium guajava) به دلیل دارا بودن خاصیت کاهندگی، جهت سنتز نانو ذرات نقره (Ag-NPs) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به اثرات کاهندگی و محافظت خوب گواوا (PG)، سنتز نانوذرات نقره را در ابعاد نانو مهیا می-کند. طیف سنجی اشعه ماوراءبنفش(UV-vis)، پراشاشعهایکس (XRD)، طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیف سنجی انرژی اشعه ایکس (EDAX) جهت شناسایی نانو ذرات نقره سنتز شده با استفاده از روش زیستی بهکار برده شده است. دادهها نشان میدهند که در اثر سنتز زیستی، نانو ذرات نقره با قطرهای ۲۰-۱۰ نانومتر تولید میشوند. مطالعات XRD درجه بالایی از بلورهای نانوذرات نقره منحصر به فرد با ساختار مکعبی مرکز پر (fcc) را نشان میدهد. نتایج FTIR به وضوح نشان داد که عصاره گواوا (PG)، حاوی -OH به عنوان یک گروه عاملی در واکنش کاهش و سنتز نانوذرات نقره عمل میکنند. فعالیت ضد باکتری Ag-NPs در برابر رشد گرم مثبت (S. aureus) با استفاده از SEM مورد آزمایش قرار گرفت. مهار در رشد گرم مثبت (S. aureus) در برابر Ag-NPs مشاهده شد. نتایج نشان میدهد که ذرات نقره سنتز شده به عنوان عامل ضد باکتری موثر عمل می کند. این ثابت شده است که ذرات نقره سنتز شده قادر به ارائه اثرات ضد باکتری بالا است و از این رو پتانسیل بالایی در آماده سازی داروهای مورد استفاده در برابر بیماری ها دارد.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
در این مقاله عملکرد مدلهای توربولانسی مختلف در تخمین رفتار نوسانی جتهای سیالی با تحریک طبیعی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور معادلات متوسط¬گیری شده برای جریان تراکم ناپذیر آشفته در حالت غیردایم به همراه پنج مدل توربولانسی رایج در یک فضای محاسباتی سه بعدی حل شده¬اند. برای محاسبات از نرم افزار Fluent ۶,۳.۲۶ استفاده شده است. در این تحقیق نتایج محاسباتی با داده¬های تجربی موجود مقایسه شد. بررسی¬ها نشان داد که دو مدل ε-k استاندارد و ω-k SST نسبت به سایر مدلهای مورد بررسی عملکرد مطلوبتری دارند. لازم به ذکر است که در سرعتهای ورودی بسیار کم، دقت مدل ε-k استاندارد به شدت کاهش می¬یابد بطوریکه نتایج این مدل در تخمین کمینه سرعت (انرژی) لازم جهت تحریک¬پذیری جت سیال قابل استناد نیست.
دوره ۱۳، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
در این تحقیق، صحت فرض خواص ترموفیزیکی مستقل از دما برای نانو سیال آب-اکسید آلومینیوم در انتقال حرارت جابجایی آزاد درون حفره بررسی شده است. محاسبات به روش عددی و بر اساس حجم محدود و الگوریتم سیمپل انجام شده است. نتایج برخی با روابط موجود برای حفره مقایسه شده است. به منظور ارزیابی عملکرد حرارتی حفره، مقدار متوسط عدد ناسلت روی دیواره گرم در دو حالت، یکی خواص ترموفیزیکی مستقل از دما و در دمای میانگین حفره و دیگری خواص متغیر با دما، بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که در تمام کسر حجمی های در نظر گرفته شده و در اختلاف دمای کمتر از ۵ درجه سانتیگراد، میزان اختلاف در عدد ناسلت در حالتی که خواص مستقل از دما در نظر گرفته شده اند در مقایسه با حالتی که خواص تابعی از دما باشند کمتر از ۱۰ درصد است. با افزایش اختلاف دما، اختلاف بین عدد ناسلت در دو حالت افزایش یافته و با افزایش کسر حجمی، این اختلاف بیشتر می شود. نتایج همچنین نشان می¬دهد که درصد خطای محاسباتی ناشی از ثابت فرض کردن خواص ترموفیزیکی و محاسبه آنها در دمای میانگین حفره تنها به اختلاف دمای دیوارهای سرد و گرم وابسته است.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
در این تحقیق، دو راهکار جهت افزایش میزان انتقال حرارت درون حفره¬¬ای که دیواره بالایی آن دارای حرکت است و تحت تاثیر میدان مغناطیسی افقی قرار دارد بررسی شده است. به منظور بهبود مقدار انتقال حرارت، اضافه کردن نانو ذرات اکسید آلومینیوم به عنوان راهکار اولیه و تغییر در زاویه شیب میدان مغناطیسی به عنوان راهکار دوم در نظر گرفته شده است. در این مطالعه، دیواره سمت چپ و راست حفره در اختلاف دمای مشخصی قرار دارند و سایر دیواره¬ها عایق در نظر گرفته شده اند. نتایج حل عددی بر اساس یک برنامه کامپیوتری که بر اساس روش حجم محدود نوشته شده است بدست می¬آیند. به منظور اعتبار سنجی برنامه تهیه شده، نتایج حاصله از برنامه مذبور با نتیجه همبستگی موجود برای حفره و همچنین نتایج حاصل از کارهای گذشته مقایسه شده است و دیده می شود که تطابق مناسبی برقرار است. در این مطالعه، محدوده عدد ریچاردسون بین ۰۵/۰ و ۵۰ می باشد. نتایج نشان می¬دهد اضافه کردن نانو ذرات می تواند باعث افزایش و یا کاهش در میزان انتقال حرارت گردد در حالی که افزایش در زاویه شیب میدان مغناطیسی در اغلب موارد افزایش قابل قبولی در مقدار انتقال حرارت را به همراه دارد.
دوره ۱۴، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
تعیین مقدار دقیق ضریب دیفیوژن یک ماده که میزان پخش آن ماده را در بستر ماده¬ای دیگر بیان می¬کند، برای مدلسازی دقیق فیزیکی، شرط ضروری است. دقیق¬ترین روش برای محاسبه این گونه خواص، روش¬های دینامیک مولکولی است. متأسفانه این گونه روش¬ها هزینه محاسباتی بسیار بالایی دارند. هدف از این مقاله، معرفی روشی مناسب در مقیاس مزو و ارائه الگوریتمی بهینه برای محاسبه ضریب دیفیوژن با استفاده از این روش است. در مطالعه حاضر، از روشدینامیک ذره استهلاکی(DPD)، برای محاسبه ضریب دیفیوژن آب و لیپید از غشاء دولایهای بیولوژیکی استفاده شدهاست.در نهایت نتایج کار با نتایج شبیه¬سازی¬های دینامیک مولکولی و آزمایشات مورد ارزیابی و اعتبارسنجی قرار میگیرند. با این قیاس خواهیم دانست روش مذکور علاوه بر بهینه بودن از نظر هزینه محاسباتی، از دقت مطلوبی نیز برای محاسبه ضریب دیفیوژن برخوردار است. لذا با این روش، قادر خواهیم بود به مطالعه رفتار تعادلی غشاءهای دولایهای نظیر محاسبه ضریب دیفیوژن بپردازیم که انجام آن با استفاده از روشهایی مثل دینامیک مولکولی ممکن است تا بیش از صدها برابر زمانبر باشد.
دوره ۱۶، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
در این مقاله با معرفی یک الگوی جدید آیرودینامیک برای شبیهسازی جدایش جریان و واماندگی استاتیکی، شکل جدیدی از معادلات آیروالاستیک غیرخطی بالوارههای دو درجه آزادی (خمشی عمودی و پیچشی) استخراج میشود. روابط سازه براساس مدل جرم-فنر و حاوی ترمهای غیرخطی درجه دو و سه است. روابط آیرودینامیک از تلفیق الگوی آیرودینامیک ناپایای وگنر و الگوی غیرخطی ضریب برآ-زاویةحمله برای شبیهسازی واماندگی جریان با تقریب معادله درجه سه، بهدست میآید. برای استخراج معادلات آیروالاستیک از اصل همیلتون و معادلات لاگرانژ استفاده میشود. همچنین با بکارگیری شیوه حل تاریخچه زمانی انتگرال، معادلات آیروالاستیک غیرخطی انتگرالی-دیفرانسلی حاصله، حل و رفتار آیروالاستیک مقطع مذکور در هر دو رژیم جریان ناپایا و شبهپایا با یکدیگر مقایسه میشود. استفاده از روش تاریخچه زمانی در حل معادلات باعث کاهش حجم معادلات در مقایسه با روش فضای حالت میگردد. نتایج نشان میدهد که رفتار آیروالاستیک بالواره با وجود سازه خطی، با استفاده از الگوی آیرودینامیکی غیرخطی معرفی شده برای واماندگی درمقایسه با الگوهای خطی آیرودینامیک، در جریانهای شبهپایا و ناپایا باعث ایجاد نوسانات با سیکل حدی میشود. همچنین استفاده از الگوی منحنی درجه سه بجای منحنی تکهای خطی مورد استفاده در مراجع هرچند باعث پیچیدهتر شدن شکل ظاهری معادلات میشود لیکن در زمان حل توسط نرمافزار، همگرایی حل سریعتری خواهد داشت و باعث حذف خطاهای موجود در مدلهای مذکور میشود. بررسیها نشان میدهد که استفاده از آیرودینامیک غیرخطی استاتیک استال علاوه بر کاهش سرعت ناپایداری، دامنه نوسانات سیکل محدود را نیز در هر دو رژیم جریان شبه پایا و ناپایا کاهش میدهد.
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( دی ۱۳۹۷ )
چکیده
با تغییر هندسه مناسب روی نوک پره، میتوان بهبود قابل ملاحظهای در عملکرد یک فن ایجاد کرد. در این تحقیق، به بررسی عددی اثر دو آرایش متفاوت نوک پره و تغییرات دور کارکردی فن بر عملکرد آیرودینامیکی یک فن جریان محوری درون کانال پرداخته شده است. بهمنظور اطمینان از روش حل، نتایج تحلیلهای عددی با دادههای آزمایشگاهی فن در تونل باد مرکز تحقیقات ملخ NACA مقایسه شد. نتایج عددی نشان میدهد که با اضافهکردن شیار مناسب در نوک پره، هر دو ضریبهای فشار و ممان افزایش مییابند؛ اما با توجه به نرخ بیشتر افزایش در ضریب فشار نسبت به ضریب ممان، راندمان آیرودینامیکی نیز افزایش محسوسی داشته است. این افزایش در هر دو طرح مورد بررسی و در تمامی دورهای کارکرد فن مشاهده شده اما تا سرعت ۳۰۰۰ دور بر دقیقه دارای یک سیر صعودی بوده و سپس رو به کاهش گذاشته است. نتایج بهدستآمده تعیینکننده بهترین طرح برای آرایش نوک پره است. در واقع ساختار شیار به گونهای است که باعث بهدامافتادن یک جریان هوای چرخشی با انرژی جنبشی زیاد در نوک پره شده و این گردابه همانند سدی مانع از نشت جریان هوا میشود. در نتیجه اُفتهای ناشی از ترکیب جریان نشتیافته و جریان عبوری کاهش مییابد. با افزایش دور کارکرد فن، گردابههای ایجادشده درون شیار نوک پره تقویت شده که علاوه بر کاهش بیشتر در دبی جریان نشتیافته از ناحیه نوک، باعث افزایش اُفتهای ویسکوزیته و توربولانسی در این ناحیه میشود.
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( خرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
امروزه عملگرهای پیزوالکتریک بهدلیل داشتن ویژگیهای منحصربهفردی همچون دقت بسیار زیاد، پاسخ سریع و فرکانس طبیعی بالا، بهصورت گستردهای در کاربردهای موقعیتدهی میکرونی مورد استفاده قرار میگیرند. علیرغم ویژگیهای مطلوب عملگرهای پیزوالکتریک، وجود رفتار غیرخطی همانند هیسترزیس، میتواند دقت این نوع عملگرها را کاهش دهد. به همین دلیل بهمنظور کاهش اثر رفتار هیسترزیس در کاربردهای کنترلی، از بازخورد موقعیت با استفاده از حسگرهای خارجی استفاده میشود. اما استفاده از این حسگرها در بسیاری از کاربردها بهدلیل محدودیت فضا و همچنین هزینه بالا، امکانپذیر نیست. از این رو، با توجه به وابستگی خواص الکتریکی و مکانیکی در مواد پیزوالکتریک، میتوان از روش خودحسگری بهعنوان راهحلی جایگزین استفاده نمود. در این پژوهش، از روش خودحسگری بهمنظور تخمین موقعیت در عملگرهای پیزوالکتریک استفاده شده است. متداولترین روش برای پیادهسازی سیستم خودحسگری برای عملگرهای پیزوالکتریک، بر مبنای رابطه خطی بار الکتریکی و موقعیتِ عملگرهای پیزو است؛ به این صورت که با اندازهگیری بار الکتریکی عملگر، موقعیت آن تخمین زده میشود. اما این روش، بهعلت نشتی بار الکتریکی به خصوص در فرکانسهای پایین با چالش جدی همراه است که دقت تخمین موقعیت را از بین میبرد. به همین منظور، ابتدا روشی جهت مدلسازی و جبران نشتی بار در خروجی عملگر پیزوالکتریک، پیشنهاد میشود. پس از خطیسازی رابطه بار الکتریکی و موقعیت، سیستم خودحسگری بر مبنای اندازهگیری بار الکتریکی عملگر، پیادهسازی میشود. نتایج نشان میدهد که این روش، با خطای اندک ۱/۵% میتواند موقعیت عملگر را در حضور نشتی بار تخمین بزند.
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( خرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
فرآیند کشش عمیق از مهمترین فرآیندهای شکلدهی ورق است که بهطور وسیعی در تغییر شکل ورقهای فلزی بهمنظور تولید قطعاتی با هندسه پیچیده کاربرد دارد. پژوهشهای مختلفی بر روی برخی فولادها با قابلیت شکلپذیری مناسب مانند فولادهای کمکربن و فولادهای زنگنزن آستنیتی انجام شده است. از بین انواع فولادهای ساده کربنی، فولادهای پرکربن یوتکتویدی بهدلیل ویژگیهای منحصربهفردشان از جمله ساختار کاملاً پرلیتی بدون حضور فازهای پرویوتکتویدی و همچنین نانوسایزبودن لایههای سمنتیت، قابلیت تحمل تغییر شکل سرد و گرم بدون تشکیل عیوب ریزساختاری را دارند. تاکنون در زمینه کشش عمیق این فولادها تحقیقات جامعی انجام نشده است. در این پژوهش، بهمنظور بررسی رفتار شکلپذیری این دسته از فولادها، فرآیند کشش عمیق گرم بر ورقهای فولاد CK۷۵ در دماهای کمتر و نزدیک به دمای استحاله یوتکتویدی بهصورت تجربی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج بهدستآمده بیانگر توزیع یکنواخت ضخامت و همچنین نازکشدگی کمتر برای نمونههای تغییرشکلدادهشده در دمای ۷۰۰ درجه سانتیگراد (دمای بسیار نزدیک به دمای استحاله یوتکتویدی) است. همچنین، حداکثر ناپایداری در دمای ۵۵۰ درجه سانتیگراد اتفاق افتاده است. در دماهای بالاتر از دمای استحاله یوتکتویدی، بهدلیل عدم تشکیل ساختار کاملاً آستنیتی و توزیع غیریکنواخت رسوبات کاربیدی، کاهش کارپذیری و پارگی نمونهها حین کشش عمیق بهوقوع پیوسته است.
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
جوانهزنی و رشد ترک در قطعات و سازههای مهندسی یک امر اجتنابناپذیر است. تعویض قطعه یا قسمتی از آن که دچار آسیب شده، سادهترین راه برای جلوگیری از وقوع از کار افتادگی است که البته همواره مقرون به صرفه نمیباشد. لذا در بسیاری از موارد میتوان با تعمیر قطعه، عمر قطعات کار کرده معیوب را افزایش داد. یکی از راهکارهای مؤثر، ترمیم محل ترک خوردگی به وسیله وصلههای کامپوزیتی از طریق چسباندن آنها بر روی محل تشکیل ترک است. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی اثر وصله بر رفتار رشد ترک و همچنین تاثیر هندسه وصله بر خواص مکانیکی آلیاژ آلومینیوم Al۵۲۵۱ میباشد. برای این منظور، از وصله کامپوزیتی کولار با هندسه مستطیلی و H شکل استفاده شده است. برای بررسی خواص مکانیکی و ارزیابی رفتار رشد ترک در نمونهها، آزمون کشش اجرا شد. تاثیر مساحت مؤثر و شکل هندسی وصله بر قابلیت تحمل بار، میزان تغییر طول نمونه، چقرمگی و نیروی آغاز ترک بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که با استفاده از وصله کامپوزیتی، میزان تغییر طول نمونه تا شکست، مقدار نیرو در لحظه شروع ترک و مقدار نیروی شکست نسبت به نمونههای بدون ترمیم افزایش یافته است. همچنین، مقایسه وصلهها با مساحت مؤثر برابر نشان داد نمونه ترمیم شده با وصله با هندسه H شکل، قابلیت تحمل بار بیشتری نسبت به وصله مستطیل شکل دارد. همچنین میزان چقرمگی در نمونه ترمیم شده با وصله H شکل نیز افزایش یافته است.