۲۳ نتیجه برای نیکوبخت
دوره ۱، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۲)- ۱۳۹۲ )
چکیده
«جهانبینی هندواروپایی» به دلایل غنای محتوایی و ادبی آن از دیرباز، بازتاب چشمگیری در شکل گیری متون نظم و نثر فارسی داشته و آثار بسیاری را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار داده است؛ بهگونهای که آثار برجستهای چون شاهنامة فردوسی و حماسه قرقیزی ماناس از کهنالگوهای آن بهره بردهاند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر پذیری دو متن حماسی شاهنامه و ماناس از این جهان بینی است؛ به این منظور، براساس نظریه «سه کنشِ ژرژ دومزیل» رفتار قهرمانان هر دو اثر، بررسی و توصیف شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد سه کنشی که در این نظریه مورد تأکید قرار میگیرد، در تمام سطوح داستانهای این دو حماسه به کار رفته است؛ بنیاد نظریه «سه کنش»، بر تقابل و هماهنگی نیروهای دوگانه نهاده شده، همان گونه که پایه اصلی تفکر شاهنامه و ماناس نیز براساس مبارزه خیر و شر قرار گرفته است که جلوههای آن را در قهرمانانی چون سیاوش/ رستم (در شاهنامه) و ماناس/ باکایی (در ماناس) بهخوبی میتوان دید. قهرمان اول، نمونه ای از خرد، روشنفکری، رستگاری، حمایت، اراده، کمک و آرامش است که بهصورت پیری فرزانه در هنگام ناتوانی قهرمان دوم ظاهر میشود تا او را از مخمصه برهاند. قهرمان دوم نیز نماد خشونت، سختگیری، خونگرمی و جنگجویی است که در عین حال نظام عناصر اربعه را تنظیم میکند و با نیروی جسمانی و روانی خود بهزندگی مردم صلح و سامان میبخشد.
سید علی قاسم زاده، دکتر ناصر نیکوبخت،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده
«رنگ» به عنوان برجسته ترین و نمودارترین عنصردرحوزه محسوسات از دیر باز تاکنون مورد توجه انسان بوده وهمواره روح و روان آدمی را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. رنگ، مایه آرایش جهان آفرینش و نمایانگر قدرت نقاش زبر دست هستی است. امروزه ـ به عقیده بسیاری از بزرگان ادب و هنر جهان- رنگ، مهمترین عنصر در بروز خلاقیت های هنری است . ازآنجا که شعر، گزینش واژه هایا به تعبیر دقیقتر،نقاشی با واژه هاست، بی گمان انتخاب رنگها در عرصه هنرمندی شاعرنمی تواند بی تأثیرباشد وانتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه هررنگ از سوی شاعر، بیانگر دیدگاه وی نسبت به هستی وپدیده های آن محسوب میگردد. دقت نظر در میزان بسامد واژگان رنگین درآثارهر شاعر می تواند مارا به بسیاری از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری شاعر وهمچنین لایههای زیرین جهانبینی وی رهنمون سازد. در این مقاله کوشیدهایم با توجه به بسامد واژگانی رنگها از راهی علمیتر به پارهای از ویژگیهای رفتاری ، اخلاقی سهراب سپهری دست یابیم.
دکتر ناصر نیکوبخت،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده
نظریه منشأ زبان یکی از مهمترین مسائل زبانشناسی است که پیوسته در طول تاریخ، موجد آرا ونظریات خاصی در این خصوص بوده است و دانشمندان، فلاسفه و زبانشناسان ملل مختلف بادلایل عقلی و نقلی دیدگاههای خاصی ابراز داشتهاند و به نظریههایی چون الهامی بودن زبان، ذاتی بودن دلالت لفظ برمعنا، قراردادی بودن زبان، خلق و آفرینش هنری، زبان ناشی از حرکات انعکاسی و قانون مجاورت کلی و... انجامیده است. از آنجا که صوت آواها به دلیل طبیعی و ملموس و محسوس بودن رابطه دال و مدلول میتواند به گونهای به تقویت نظریه ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنا بینجامد، در این مقاله کوشیدهایم، به طور اختصار انواع صوتـ آواها وکارکردهای آن را در پدیده زبان معرفی کنیم.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
تاریخ دقیق ورود قهوه به سرزمین ایران معلوم نیست، اما آنچه از آثار مکتوب به ما رسیده است، نشان میدهد در عصر صفویان و به خصوص در زمان شاه عباس، قهوهخانهها در شهرهای بزرگ ایران، به خصوص اصفهان رونق و رواج گستردهای داشته است. این قهوهخانهها در عصر صفوی کارکردی فرهنگی داشته که مهمترین مکان برای عموم مردم و به خصوص هنرمندان و شعرا بوده است. شاعران این عصر از آنجا که حکومت صفوی، مانند حکام گذشته شعر را هنر اول دربار نمیدانستند، جایگاهی عالی در دربار نداشتند و از طرف دیگر رشد طبقه متوسط در این عصر و تجمع این طبقه در قهوهخانهها، ادبیات و شعر متناسب با خود را می طلبید. این موارد و عللی دیگر باعث شد شعر در این عصر از دربار خارج و در میان عامه مردم و در کوچه و بازار و قهوهخانهها روایی خاصی بیابد. از آنجا که ادبیات و اجتماع دائما در حال داد و ستد دوطرفه با هم هستند، عناصر موجود در قهوهخانههای این عصر نیز در شعر و هنر این دوره تبلور خاصی داشته است. ما در این مقاله بر آن هستیم تا نشان دهیم آیا مخدرات و مکیفات که از عناصر مهم فرهنگ قهوهخانهای هستند در شعر دوره صفوی تبلور یافته است؟. قهوه، قلیان، تریاک و افیون از اهم عناصری است که در شعر این عصر متبلور شدهاند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی میباشد. ابزار تحقیق نیز تذکرههای عصر صفوی و برخی دیوانهای شاعران این عصر بوده است.
دکتر ناصر نیکوبخت، محمد بیرانوندی،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
شعر معاصر با ابزار بیانی و زبانی خاص خود، هویتش را در تقرب به ساختاری نو و بدیع به منظور ارائه معناهایی آگاهانه و اندیشیده می یابد و در این پویایی از سطح شعر کلاسیک تا تولد شعر معاصر، تا اندازه ای مدیون تلاش نیماست.
در پاره ای از شعر معاصر تکرار مصرع در آغاز و پایان، به شعر ساختاری دوری و چرخشی می دهد که به منظور القای نظریه ای خاص، استحکام ویژه ای به ساخت شعر می بخشد. این تکرار مانند اسکلتی محکم علاوه بر ترمیم افت موسیقیایی ناشی از حذف عناصری موسیقی کناری - قافیه و ردیف - تشکیل مرکز و کانون شعری، یکپارچگی (Coherence) و تک آوایی کردن شعر، ایجاد توقف در فواصل عمودی شعر برای تقویت انرژی حافظه مخاطب و دوری شعر از سستی و ابتذال، تأکید و تحمیل پیام شعری، تکثیر و رهایی معنا، تعدد و تنوع مدخلیت، ساختاری اپیزودیک (episodic) به شعر معاصر می بخشد.
جستجوی دلالتها و نشانگان مستقیم و غیر مستقیم معنایی در ساختار شعر معاصر - بویژه در شعر نیما به عنوان نماینده و معمار شعر نو - پرسشی بنیادین است که در این مقاله مورد چند و چون قرار می گیرد.
دکتر ناصر نیکوبخت، مریم رامین نیا،
دوره ۲، شماره ۸ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحبنظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان اهل غرق با توجه ویژگیها و مشخصههای رئالیسم جادویی تحلیل گردیده است.
اصطلاح رئالیسم جادویی و یا واقع گرایی جادویی شیوه نوینی در داستان نویسی معاصر است که در آن عناصر واقعیت و خیال در هم می آمیزند. حاصل این تلفیق اثری است که به هیچ کدام از عناصر اولیه سازنده اش شبیه نیست. در این شیوه، آمیزش دو عنصر واقعیت و خیال چنان استادانه انجام می گیرد که تمامی حوادث غیر واقعی و خیالی در بستر داستان، کاملاً حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی آنها را می پذیرد. به زعم بسیاری از صاحبنظران، رئالیسم جادویی شاخه ای از مکتب رئالیسم است و نمی تواند یک مکتب ادبی مستقل محسوب شود، چرا که دارای ساختار و اصول بنیادین خاص و تازه ای نیست و به طور کلی با ضوابط مکتب رئالیسم هماهنگی دارد.
رمان اهل غرق یکی از شاخص ترین آثاری است که در کشور ما به شیوه رئالیسم جادویی مارکز به نگارش در آمده است، بیش از همه در شخصیت پردازی و فضاسازی تحت تأثیر این شیوه است. حضور عناصر وهمی و تخیلی از قبیل:پریان دریایی، غول زشت روی دریاها، نیمه انسانی بودن قهرمان اصلی داستان و … رمان را در زمره آثار رئالیستی جادویی جای داده است.نویسنده در تلفیق واقعیت و تخیل در بیشتر موارد به خوبی از عهده برآمده است، لیکن در برخی موارد با تفسیر و گزارش گونه کردن حوادث، از لحن قابل اعتماد آن می کاهد.
.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
نویسندگانِ زن بر این باورند که در ادبیات مردان، نقشی که به زنان داده میشود، نقشی فرعی است و زن در بیشتر آثار ادبی، عبارت از «دیگری» مرد است و به همین دلیل در ادبیات مردمحور، موضوع تجربۀ زنان مورد توجه قرار نمیگیرد. این موضوع باعث شد که نویسندگان زن بر این نکته تأکید کنند که زنان به دلیل برخورداری از امتیازات خاص بیولوژیکی، معنی خاصی از تجربۀ زنانه به خواننده نشان میدهند که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست. زنان داستان نویس در ایران توانستند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. این پژوهش به شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری زبان به مثابۀ نظامی نشانه شناختی- اجتماعی، به تحلیل دو رمان سووشون سیمین دانشور و عادت میکنیم زویا پیرزاد پرداخته است. مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل رمان های مذکور، تلاش نویسندگان آن ها برای نمایش روایتی زنانه و بازنمود هویتی زنان به شیوههای مختلف در سطوح مختلف متن (نحوی، معنایی و اندیشگانی) است. در دو رمان مذکور تحول در نقش زن از همسری خانهدار تا نیروی کنشگر و فعال در عرصۀ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سوق داده شده است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
غزل های حافظ و ترانه نامۀ پترارکا (۱۳۰۴-۱۳۷۴ م)، دست کم در سه ویژگی، زمینه ای مشترک دارند: (الف) از دیدگاه چونی، هر دو اثر اوج شعر غنایی عاشقانۀ قرون وسطی هستند: یکی در ادب پارسی، دیگری در ادب اروپایی؛ (ب) از دیدگاه ترتیب زمانی، هر دو دیوان در سدۀ هشتم هجری (چهاردهم میلادی) سروده شده اند، و (ج) از دیدگاه چندی، غزل های حافظ به تصحیح دکتر خانلری ۴۰۹۲ بیت (یعنی، نزدیک ۸۱۸۴ مصرع) دارد، و ترانه نامۀ پترارکا کمی بیشتر از ۷۷۸۴ مصرع. بنابراین، هر دو اثر از نظر زمانی، تعداد برابر مصرع ها، در اوج بودن شعر غنایی قرون وسطی و کم و کیف طولی دورۀ زندگی دو شاعر قابل سنجش و بررسی است. توصیف چشم یار یکی از دستمایه های اصلی شعر هر دو سراینده است: پترارکا ۲۶۳ بار در ترانه نامه و حافظ ۲۱۶ بار در غزلیات به چشم اشاره می کند. بعلاوه حافظ دربارۀ «نرگس» — استعاره از چشم معشوق— در ۴۴ بیت سخن می گوید. پرسش پژوهش این است: تصویر چشم دلدار در غزلیات حافظ و ترانه نامۀ پِترارکا چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با هم دارند؟ این مقاله از روش تطبیقی برای نشان دادن ویژگی های مشترک و متفاوت تصویر پردازی چشمِ یار در شعر حافظ و پترارکا استفاده می کند. واژگان کلیدی: غزلیات حافظ، ترانه نامۀ پترارکا، چشم یار، عاشق و معشوق.
دوره ۴، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
پرسشگری از ویژگیهای بارز شعر نو است. عنصر پرسش در تشکیل بیشتر مضمونهای شعر نو شریک است و برای فهمیدن فکر و اهداف شاعران باید پرسشهای گوناگون آنها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، عنصر پرسش در شعر ایران (نیما) و عراق (نازکالملائکه) بهعنوان دو نماینده از شاعران پیشرو شعر معاصر مقایسه و بررسی شده است. پرسش در شعر هر دو شاعر از کاربرد اصلی خود خارج شده و دستاویزی برای بیان احساسات و دیدگاه شاعران در مضمونهای مختلف اجتماعی و فلسفی میشود. این مقاله، ابعاد مختلف اندیشگانی و احساسی این شاعران را با استفاده از عنصر پرسش و چگونگی کاربست آن در فضای شعرشان بررسی میکند. همچنین پس از استخراج نمونههای شعری در مضمونهای مختلف، آنها را بهشیوۀ توصیفیـ تحلیلی و با رویکرد تطبیقی طبقهبندی و تحلیل کردهایم. شعر شاعران منتخب تا حد شگفتانگیزی بهخصوص در انتخاب پرسش بهعنوان قالب، برای بیان تفکرات و احساسات خود شبیه هم است؛ مضمونهایی مانند (مرگ، عشق، تنبه به امور سیاسی، بیان اعتراض، نارضایتی و غیره) در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش در شعر «نیما و نازک» ابزاری برای ایجاد داستان در شعر و خلق ماجرا است. شاعران از طریق تکرار ادات سوال یا طرح پرسش تجاهلالعارف یا از طریق استفاده از دو ادات استفهام در جمله (بیشتر در شعر نیما) بر ایدۀ خویش تأکید میکنند. از اینرو نتایج حاصل از این پژوهش در بهبود فن ترجمه و مطالعه متون مذکور از منظر علم معانی میتواند مفید واقع شود.
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( تابستان ۱۳۹۰ )
چکیده
دکتر جواد دهقانیان دکتر ناصر نیکوبخت چکیده کلیله و دمنه به دلیل ویژگی های منحصر به فرد داستانی- تعلیمی، نه تنها در ادبیات ایران، بلکه در تاریخ ادبیات جهان از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار است. این کتاب برآیند تبادلات فرهنگی میان تمدن¬های بزرگ شرق (هند، ایران و اسلام ) است . دورن مایه اصلی آن بیشتر مفاهیم اخلاقی و سیاسی است که در لایه های مختلف(روساخت و زیرساخت) به هم پیوند خورده و اثری را پدید آورده که به سختی می توان حد و مرز اخلاق و سیاست را از یکدیگر باز شناخت تعمد نویسنده/ نویسندگان کلیله به لزوم تسلط اخلاق بر سیاست باعث شده که هر داستانی به نتایج اخلاقی خاصی منجر شود؛ اما در خلال داستان و خصوصاً زیر ساخت، شخصیتهایی مشاهده می شوند که همچون ماکیاولی به اخلاق زدایی از سیاست اعتقاد دارند . به همین دلیل شباهت های زیادی میان اندیشه های ماکیاولی و درون مایه برخی داستان ها و شخصیت ها¬ی کلیله و دمنه دیده می شود . این مقاله می کوشد به نقد اخلاق گرایی کتاب کلیله و دمنه و همچنین چالش و تضاد میان تئوری های نظری اخلاق -که عمدتا در روساخت جای دارند- با رفتار ها و کنش های فردی و سیاسی- زیر ساخت- بپردازد و در حد امکان علل و نتایج چالش های اخلاقی متن را بررسی کند . کلید واژه :نقد اخلاقی ، اخلاق و سیاست، کلیله و دمنه ، ماکیاولی .
دکتر ناصر نیکوبخت، غلامعلی زارع،
دوره ۴، شماره ۱۵ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
همزمان با تحولات وسیع در همۀ شئون سیاسی – اجتماعی ایران در عصر مشروطه، ادب فارسی نیز از این تغییرات مصون نماند و براساس مقتضیات عصر جدید تحولاتی در حوزۀ صورت و معنا پذیرفت. در بعد معنا و اندیشه، شعر عصر مشروطه، عرصۀ نگرشها و گرایشهای متفاوت با ادوار گذشته است. از جمله دربارۀ مفهوم وطن درونمایههای گزارش شده حاکی از تحول مفهوم وطن و دگرگونی در مصادیق آن است. گرایش به ایران باستان با نگرشها و گرایشهای متفاوت، از جمله دگرگونیهای فکری شعر این دوره است که بسیاری از شاعران وطن دوست بدان روی آوردهاند.
باستانگرایی دارای مبانی و معانی متفاوتی است. گرایش به ادوار باستانی یا گذشتۀ زبان و
گریز از هنجارهای کنونی آن، از معروفترین معانی آن است.
باستانگرایان در عین اشتراک در اصل گرایش به ایران باستان، در انگیزهها متفاوتند. به نظر میرسد برجستهترین انگیزههای توجه به ایران باستان در شعر عصر مشروطه عبارت است از: احیای هویت ملی، خوشبینی افراطی به ایران باستان، التیام احساس حقارت در برابر بیگانه، اسلامستیزی، انتقاد از اوضاع و احوال عصر، تحریک غرور ملی و شکست ناپذیری.
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( تابستان ۱۳۹۱ )
چکیده
دربارۀ ویژگیهای زبانی آثار ادبی زنان دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. در پژوهش حاضر بر ضرورت تحلیل سبکی آثار داستانی زنان به عنوان روشی برگزیده در تحلیل ویژگی های زبانی، ادبی و اندیشگانی این آثار تأکید شده است. در ادامه، برجسته ترین وجوه سبکی آثار زویا پیرزاد، با رهیافت سبکشناسی فمنیستی، بررسی و تحلیل شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از نخستین اثر نویسنده یعنی مجموعه داستان مثل همۀ عصرها تا رمان عادت می کنیم، در سطوح مختلف متن (واژگان، جملات و سطح گفتمان) دیدگاه زنانه نمود یافته است. سیر تحول اندیشه که به تحول زبان منجر میشود، در آثار پیرزاد اینگونه است: در مجموعه داستانهای مثل همۀ عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک زنان اسیر روزمرگیاند و از خود ارادهای ندارند؛ در رمان چراغها را من خاموش میکنم جایگاه زن مورد پرسش قرار میگیرد و در رمان عادت میکنیم با تحول نقش زن به عرصۀ کنشگری و فعالیت اجتماعی، توصیفی دیگرگون از هویت زنانه در نقش فاعلی ارائه شده است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
ادبیات جایگاهی ویژه در بازنمایی جامعه دارد. رمان قالب ویژهی ادبی و آینه واقع نمای رخدادهای جامعه و تحت تأثیر تحولات آن است. بویژه اینکه در هر دو کشور ایران و سنگال این سبک نگارش با دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی همراه بودهاست. خانواده مهم ترین و اساسی ترین رکن اجتماع است. مفهوم خانواده در اکثر رمانهای معاصر نقش کلیدی دارد و همواره نقش اصلی داستان در قالب خانواده معرفی می شود. از سویی دیگر، پرداختن به نقش هایی که انسان ها در خانواده به خود می گیرند، غالباً بیانگر واقعیت های موجود جامعه است. به مناسبت شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر هر دوره، چگونگی توجه به مسئلۀ نهاد خانواده در آن دوره متفاوت است و دغدغۀ نویسندگان در بازتاب مسائل خانواده با اوضاع اجتماعی زمانه مناسبت تام دارد. در این مقاله، ضمن معرفی وضعیت ادبیات در دو جامعه ایران و سنگال در پاسخ به این پرسش که شباهتها و همچنین تفاوتهای ساختاری خانواده در داستانهای معاصر این دو ملّت کدام است و چگونه در عناصر داستانی بروز و ظهور یافتهاند؟ این پژوهش به شیوۀ توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اسنادی - - کتابخانهای به بررسی تطبیقی و تحلیلی خانواده در دو رمان شوهر آهو خانم و نامهای بسیار طولانی پرداخته می شود. این تحقیق، هم نوعی مقایسه میان دو فرهنگ ایرانی و سنگالی است و هم، آثار داستانی مهم نویسندگان معاصر در این دو کشور با هم مقایسه می- شوند که می تواند به رشد پژوهشهای ادبیات تطبیقی در هر دو کشور یاری رساند.
دکتر ناصر نیکوبخت، دکتر سعید بزرگ بیگدلی، دکتر حسینعلی قبادی، صغری سلمانی نژاد مهرآبادی،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
کهن الگو، آرکی تایپ یا صورت ازلی جنبههای ناشناخته و پیچیده، ضمیر ناخودآگاه جمعی است که از آغاز تولد با آدمی همراه بوده است تا آنجا که به نظر میرسد موروثی باشد. صورتهای کهن الگویی در بخش ناخودآگاه ذهن نهفته است و خاستگاه و زیربنای اسطورهها به شمار میرود؛ با نمادها ارتباطی تنگاتنگ دارد و در رؤیاها، کشف و شهودهای شاعرانه و پیامبرگونه و حتی روانپریشیها بروز میکند. هنرمند و شاعر با استفاده از همین مفاهیم در حالات ذهنی خاص، که به نوعی شهود میماند، همراه با تخیل به خلق اثر میپردازد و متناسب با استعداد هنری و توانایی خدادادی خود به طور ناخودآگاه جامهای بر تن این مفاهیم میپوشاند. شعر یکی از پهناورترین عرصههای تجلی این کهن الگوهاست. در این مقاله کوشیدهایم روش به کارگیری و کاربری برخی از کهن الگوها را در شعر شاعر توانای معاصر، «مرحوم زندهیاد خانم صفارزاده» به اختصار بررسی و تحلیل کنیم. پرکاربردترین کهن الگوها در شعر صفارزاده عبارت است از: آب، درخت، زن، ماندالا، اعداد، رنگها و... که از این میان دو کهن الگوی آب و درخت مورد بررسی قرار میگیرد.
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
منظومههای عاشقانۀ کلاسیک از مهمترین و گستردهترین انواع شعر غنایی محسوب میشوند. البته تعداد زیاد و تأملبرانگیزی از این منظومهها از بین مردم برخاسته و در میان آنان منتشر شدهاند؛ به این منظومهها «عاشقانۀ عامیانه» گفته میشود. این مقاله به بررسی ساختار عشقی شش منظومۀ عاشقانۀ فارسی میپردازد که از مشهورترین و مهمترین منظومههای کلاسیک و عامیانه به شمار میروند. برای دستیابی به نتایج دقیق، در این پژوهش داستانها به شیوۀ ریختشناسی پراپ و با کمک جداول تجزیهوتحلیل شدهاند. سپس با مقایسۀ نتایج بهدستآمده، کنشهای مشترک و متفاوت در این داستانها دستهبندی شدهاند. نتیجه آنکه این داستانها بهعنوان نمایندۀ جمعی از داستانهای عاشقانۀ کلاسیک و عامیانه نشانهها و ساختار عشقی مشترکی دارند که آنها را به هم نزدیک میکند. منظومههای کلاسیک بررسیشده عبارتاند از: خسرو و شیرین، یوسف و زلیخا و ویس و رامین. منظومههای عامیانه نیز عزیز و نگار، حیدربیک و سمنبر، حسینا و دلارام هستند.
دکتر حسینعلی قبادی، دکتر سعید بزرگ بیگدلی، دکتر ناصر نیکوبخت، باسل ادناوی،
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( بهار ۱۳۸۹ )
چکیده
از آنجا که عشق، شیرازۀ اندیشه و نظام معرفتی مولوی را شکل میدهد و ظهور و بروز هر خطاب و اظهاری در آثار مولوی بر پایۀ عشق بنا نهاده شده است در این جستار، تحلیل ارتباط جهان درون و جهان برون در مثنوی نیز بر مدار نگاه خالق آن دربارۀ عشق صورت میگیرد. این نگاه بر این فرض استوار است که عشق در نظرمولوی، برزخ میان جهان درون و جهان برون است و آنچه آن را در قالب تعبیرات و اصطلاحاتی مانند تناظر آفاق و انفس، شهود و غیب، ظهور و بطون، عین و ذهن، ملک و ملکوت، خاک و افلاک، جسم و روح و ... میخوانند از دیدگاه آفریدگار مثنوی به عشق و جلوه و مظهری از آن وابسته است. بر اساس این نگاه، دوست داشتن و عشق خداوند به شناخته شدن، انگیزۀ حرکتی ایجادی شده است که به موجب آن، صورت از بیصورتی، متناهی از نامتناهی و ابد از ازل بیرون آمده و شاید بتوان گفت کل آفرینش خلق محقق شده است.
این پژوهش، میکوشد تا جلوههایی از این باور را در مثنوی مولوی بکاود و آن را تبیین کند. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که با توجه به عنوان و اقتضائات تحقیق با رهیافت هرمنوتیک بخشهایی از متن مثنوی تأویل و تحلیل شده است.
اجمالاً نتیجۀ پژوهش نشان میدهد ذیل باور عمومی عارفان مبنی بر اینکه انسان آیینۀ حق و خلیفۀ خداست در نظر مولوی، عشق در وجود آدمی، بسان برزخی میماند که اندیشه را به عرصۀ ظهور و بیان میکشاند. بدین ترتیب میتوان عشق را از دیدگاه هستیشناسی همچون آیینهای دانست که بودهای آن جهانی را در نمودهای این جهانی منعکس میسازد.
دکتر ناصر نیکوبخت، دکتر حسن ذوالفقاری، میرعباس عزیزی فر،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( تابستان ۱۳۸۹ )
چکیده
قصههای عامیانه صرفاً افسانهها و حکایات دور از ذهن، آرمانگرایانه و فاقد پیرنگ واقعیت نیست که بتوان از دیدگاه تفنن و گذر روزگار بدانان نگریست؛ در لابهلای این قصهها شیوه زندگی گذشتگان نهفته است که میتواند چراغ راه آیندگان باشد. یکی از زیباترین و جذابترین قصههای عامیانه فارسی، دارابنامه طرسوسی است که بیش از اینکه به شرح احوال دارابِ اردشیر بپردازد، شرح احوال اسکندر رومی، بوراندخت و حکمای یونان است. این قصه در قسمتهای انتهایی شدیداً به رمز و تأویل و بیان مسائل رمزی میگراید.گام نهادن اسکندر به سرزمینهای فراواقعی به منظوریافتن چشمه حیات، دستمایه اصلی طرسوسی در پردازش این داستان است و همین مسئله باعث ظهور و حضور برخی موجودات، اشیا و زمان و مکان فراواقعی در این قصه شده و آن را قابل رمز و تأویل کرده است.
این مقاله در پی بررسی این سؤال خواهد بودکه آیا دارابنامه طرسوسی واقعاً دارای ظرفیت رمزی است و چگونه میتوان انواع آن را دستهبندی کرد. نگارندگان این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به نتایجی از رمزهای آن دست یافته، و انواع آن را در پنج دسته انسانی، حیوانی، مکانی، نباتی و شیئی (سایر) تقسیم کردهاند.
دوره ۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
"مرگ" حادثه گریزناپذیر و ناگزیر غایی تمام انسانهاست. بعضی آن را به دست فراموشی میسپارند و برخی معرفتاندیشانه با پذیرش آن، وقوعش را حتمی و حقیقی میدانند. بررسی و تحلیل روایت دو شخصیت مستبد، قدرتمند و خونریز داستانهای فردوسی و آلبر کامو و نحوه مواجهه آن دو با مرگ خود و دیگران، مساله اصلی این پژوهش است. کالیگولا و ضحاک که خود را فرمانده مطلق و صاحب اختیار جان و مال آدمیان میدانستند، بر این باور بودند که میتوانند بر مرگ نیز تسلط یابند، آنان میکوشیدند با کشتن دیگران، از هراس مرگ خود رهایی یابند؛ اما ناموس طبیعت و حوادث روزگار آنان را با پدیده مرگ رویاروی ساخت. چگونگی پرداخت حوادث داستان از دیدگاه فردوسی طوسی (به نمایندگی از حکمای اسلامی) و آلبر کامو (از نمایندگان مکتب اگزیستانسیالیزم) فلسفه حیات و مرگ را از نظرگاه دو جهان اندیشگانی در شرق و غرب عالم بر ما روشن میکند. هر دو صاحب منصب پس از کسب قدرت دست به ظلم و ستم و کشتار بیسابقه اطرافیان میزنند. مانند تمام آدمهای دنیا از مرگ خود میهراسند و میخواهند با قتل آدمها، قدرت طبیعت در کشتن انسانها را در دست بگیرند. کشتن برای مبارزه با هراس مرگ، تنها راهکار آنهاست. سرنوشت هر دو شخصیت شبیه هم است و در نهایت به دلیل قتل و خونخواری علیه هر دو شورشی به پا میشود و از صحنه قدرت کنار گذاشته میشوند.
دوره ۹، شماره ۴۰ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از نویسندگان حوزۀ کودک و نوجوان ایران، هوشنگ مرادی کرمانی است که بیش از دیگر نویسندگان به فرهنگ مردم در آثارش توجه آگاهانه داشته است. وی در بیشتر آثارش از انواع ادبیات عامه ازجمله اشعار عامه بهره گرفته است؛ بهگونهای که کاربرد اشعار عامه و طنز از ویژگیهای مهم سبک این نویسنده است و بازتاب این اشعار در هر کدام از داستانهای طنزآمیز وی نیز بهگونهای خاص است؛ با توجه به این امر در پژوهش حاضر بازنمایی اشعار عامه در شش اثر داستانی طنزآمیز هوشنگ مرادی کرمانی برمبنای نظریۀ تحلیل گفتمانی ون لیوون کانون توجه بوده و از روش توصیفی ـ تحلیلی برای بررسی و تحلیل استفاده شده است. دیدگاه ون لیوون برپایۀ بررسی کنشگران اجتماعی شکل گرفته است. وی مؤلفههای مختلفی را برای بررسی این کنشگران ارائه میدهد. در این جستار با توجه مؤلفههای حذف و ذکر مشخص شد کنشگران اصلی اشعار عامه در آثار داستانی طنز هوشنگ مرادی کرمانی، معمولاً ذکر میشوند و در بیشتر موارد روستاییان کنشگر فعال هستند و افرادی با اصالت شهری بیشتر نقش پذیرنده و منفعل را دارند. همچنین کودکان و نوجوانان نیز معمولاً در نقش پذیرنده و منفعل ظاهر میشوند. زنان در برخی موارد نقش منفعل و در برخی موارد نقش فعال را بر دوش میکشند. مؤلفۀ تشخصزدایی و تشخصبخشی و تعیین ماهیت نیز در بازنمایی کنشگران اشعار عامه دیده میشود که تأکید نویسنده بر نقش روستاییان در حفظ اشعار عامه را نشان میدهد.
عاطفه وحیدنیا، دکتر غلامحسین غلامحسین زاده، دکتر نجمه شبیری، دکتر ناصر نیکوبخت،
دوره ۱۵، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله برآن است تا طبق رویکرد پژوهشی تاریخی ـ تحلیلی و نیز روششناسی عرفان تطبیقی، به این مسأله پاسخ دهد که آیا تألیفات عارفان ایرانی، بهویژه آنها که به زبان فارسی نوشته شدهاند، نزد صوفیان آندلس، اثرگذار بوده است یا خیر. نتایج به دستآمده نشان میدهد عرفای مسلمان آندلس مانند ابن مَسَرِّه، ابن عربی و ابن عبّاد رُندی با تأثیرپذیری از اندیشهها و کتابهای اندیشمندان شرق جهان اسلام، بهویژه عارفان ایرانی، به پیشرفت این جریان فکری در آندلس کمک کردند و تألیفات آنان در کنار کتابهای نویسندگان ایرانی که به آندلس میرسید، باعث شد عرفان و تصوف، به قدری در اسپانیای قرون وسطی ریشه بدواند که تسلط دوبارۀ مسیحیان و اخراج مسلمانان از آن سرزمین نیز نتواند باعث از بین رفتنش شود. سنخوان دلا کروز، معروفترین شاعر و عارف مسیحی اسپانیا، سرودههایی دارد که در درونمایه، تصاویر و کاربرد اصطلاحات تخصصی با آثار عارفان ایرانی، اشتراکاتی چشمگیر دارد. از آنجا که محیط جغرافیایی و دورۀ تاریخی زندگی سنخوان، مؤیّد ارتباط او با مسلمانان و دسترسی به کتب عرفان اسلامی است، باید گفت که اشتراکات یاد شده، فراتر از توارد محتمل بین شاعران است و از بهرهمندی وی از میراث فکری عرفای مسلمان ایرانی حکایت دارد.