۱۵ نتیجه برای طالبیان
دکتر یحیی طالبیان، نجمه حسینی،
دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
این مقاله به بررسی ساختار داستانی زال و رودابه (در جلد ۱ شاهنامه فردوسی) می پردازد. به این منظور، ابتدا تعریفی از داستان و ساختار داستان ارائه می کند و سپس، ضمن بررسی عناصر این ساختار و تعیین مناسبات بین این عتاصر به جستجوی این ویژگیها در متن «زال و رودابه» می پردازد و با ارائه شواهدی به این نتیجه دست می یابد که متن مورد نظر، روایی- نمایشی است و در آن عناصر داستانی بخوبی در خدمت پیشبرد داستان به کار گرفته شده است و طرحی مبتنی بر روابط علیّ، آن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسجام می بخشدد.
دکتر یحیی طالبیان، مهدیه اسلامیت،
دوره ۲، شماره ۸ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
ردیف گوشه ای از موسیقی شعر است و با اینکه در تکمیل موسیقی قافیه و وزن اهمیت بسیاری دارد ، اغلب نقشها و کارکردهای آن نادیده گرفته شده است.
این مقاله می کوشد، ابتدا با ارزیابی تعاریفی که از ردیف ارائه شده و بازگویی نارسایی بعضی از آنها ، تعریفی برگزیند که ضمن داشتن انسجام و سادگی ، جامع و مانع بودن ، در زمینه پژوهش نیز سودمند واقع شود. از آنجا که ردیف تنها در زبان فارسی حضوری موفق دارد و بسامد آن در زیباترین و موسیقایی ترین غزلهای فارسی از جمله غزلهای حافظ ، بسیار چشمگیر است ، در ادامه نقشهای گوناگون ردیف از جمله نقش موسیقایی و معنایی آن را با توجه به غزلهای حافظ پی می گیریم.
آمار انواع ردیفهای فعلی ، اسمی ، گروهی ، جمله ای ، ضمیری ، صفتی و حرفی حافظ ، نیز فراهنجاری در ساخت ردیف و قافیه که نشان از نوعی شگرد هنری است ، از جمله مباحثی هستند که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارایی زبان از سوی دیگر باعث شده شاعران و عارفان، از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده کنند. عارفان همواره برای ساخت تصاویر شاعرانه و بیان افکار خود، از تشبیه، که یکی از مهمترین و پربسامدترین انواع هنجارگریزی معنایی در سرودههای عرفانی است، بهره بردهاند.
در این جستار، نگارندگان به روش تحلیلی، تشبیهات هنجارگریخته در دیوان ابن فارض و کلیات مولوی را نقد و بررسی میکنند. تحقیق نشان از آن دارد که بسامد استفاده از تشبیهات فشرده در سرودههای این دو شاعر، بیش از تشبیهات گسترده است، چرا که به این وسیله، درنگ و چالش ذهنی مخاطبین طولانی میشود. گاه رابطه میان دو طرف تشبیه در سرودههای آنان، آنچنان دور است که آشناییزدایی در آن بیشتر به چشم میخورد. این دو شاعر با انتخاب شگرد تزاحم تشبیه سبب دیریابی معنا شدهاند تا با برجسته کردن الفاظ خویش، سبب ایجاد لذت ادبی بیشتر در مخاطبین شوند. هرچند قصد ابنفارض، تفهیم مفاهیم متعالی و امر قدسی به ذهن خواننده بوده و به کاربرد تشبیه محسوس به معقول توجه نشان داده است، اما در تشبیه معقول به معقول، ترازو به سمت مولوی سنگینی میکند و تشبیهات حسی به حسی در سرودههای مولوی با توجه به مشرب عرفانی و معنویش، بسامد معناداری را به خود اختصاص داده و دامنه تشبیهات گسترده در اشعار وی بیشتر از سرودههای ابن فارض است.
دکتر یحیی طالبیان، نجمه حسینی،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
هدف این نوشته، نوعشناسی روایت «سندبادنامه» با استناد به دیدگاه «تودوروف» درباره «روایتهای اسطورهای» است. براساس نظریه «تودورف» مهمترین ویژگیهای این نوع روایتها عبارتند از: اصل علیت بیواسطه، تاکید بر کنش شخصیتهای داستان و فقدان روانشناسی. در این نوشته با ذکر شواهدی از «سندبادنامه» و تطبیق آنها با ویژگیهای، «روایتهای اسطورهای» بر آن بودهایم تا این داستان را در رده روایتهای اسطورهای چون: «هزار و یک شب» و قصههای «دکامرون»، جای دهیم. نوعشناسی سندبادنامه و قراردادن آن در رده نوع خاص میتواند مقدمهای برای بررسیهای بعدی این اثر، و از جمله بررسی ساختاری آن، باشد.
دکتر یحیی طالبیان، نجمه حسینی سروری،
دوره ۵، شماره ۲۱ - ( پاییز ۱۳۸۷ )
چکیده
این نوشته مبحث مجاز را از دیدگاه بلاغیون و معنیشناسان بررسی میکند و سپس ضمن توضیح نظریه شعری یاکوبسن و تعریف او از قطب مجازی زبان، میکوشد تا چگونگی سازوکار این پدیده را در اشعار شاعران مدیحهپرداز توضیح دهد. به این منظور شعر منوچهری را به عنوان بهترین نماینده سبک نیمه اول قرن پنجم هجری از نظر تصاویر شعری، مورد دقت نظر قرار میدهد؛ عملکرد دو محور ترکیب و انتخاب را در ابیاتی از شعر او بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه کارکرد این دو محور بر قطب مجازی زبان، مدلول را از نظام زبان به مصداق موجود در جهان خارج از زبان نزدیکتر میکند. تمامی این فرایندها شعری را پدید میآورد که به رغم بهرهگیری از آرایهها و زیباییهای هنری از لحاظ زبانی هر چه بیشتر به زبان ارجاعی نزدیک و همواره معنیاندیش است.
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
در فضای مجازی، شبکههای اجتماعی به عنوان نوع جدیدی از وبسایتها متولد شدهاند و کاربردها، کاربران و طرفداران بسیاری پیدا کردهاند. شبکههای اجتماعی یکی از انوع رسانههای اجتماعی محبوب محسوب میشوند و محلی برای شکلگیری جماعتهای مجازی و شبکهسازی کاربران اینترنتی هستند کاربران اینترنتی را برحسب نوع مواجه خود با شبکههای اجتماعی میتوان به شکلهای مختلف دستهبندی کرد. باتوجه به گسترش انواع شبکههای اجتماعی، نیاز به الگویی است تا براساس آن تصمیمگیری استراتژیک و یا اتخاذ خط مشیهای جدید برای خدمترسانی بهتر به کاربران صورت گیرد. هدف این پژوهش، ارائه سازوکاری جهت پیشبینی الگوهای رفتاری افراد در شبکههای اجتماعی و بهکارگیری تکنیکهای دادهکاوی با استفاده از روش فرایندی اجرای پروژههای دادهکاوی برای ردهبندی و تحلیل رفتار کاربران شبکه اجتماعی به منظور شناخت بهتر آنها و در نتیجه بهبود خدمات ارائه شده و تدوین استراتژیهای مناسب میباشد. جامعه آماری پژوهش کاربرانی میباشد که از شبکه اجتماعی مورد نظر استفاده میکنند که شامل تعداد ۳۱۰۳۳ کاربر فعال است. درک صحیح از الگوهای رفتاری کاربران شبکههای اجتماعی، منجر به انطباق هرچه بهتر خدمات ارائه شده بهوسیله شبکه با نیازهای کاربر و به تبع آن، توسعه تعداد کاربران شبکه و افزایش ارزش افزوده آن برای کاربران و درآمدزایی برای متولیان شبکه میگردد.
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده
در مقالۀ حاضر بهمنظور بررسی سیر حضور و تحوّل شخصیّت جوانمرد در ادبیّات داستانی فارسی، سه داستان سمک عیّار، «داش آکل» و قیدار از لحاظ شباهتها و تفاوتهای شخصیّت و شخصیّتپردازی مورد بررسی قرارگرفتهاند. انتخاب سه داستان یادشده بر این مبناست که سمک عیّار، اوّلین اثر داستانی فارسی است که نقش عیّاران در آن پررنگتر از شاهان و پهلوانان است؛ «داش آکل»، اوّلین شخصیّت داشمشدی در ادبیّات داستانی نوین فارسی و قیدار، آخرین آنهاست. این بررسی نشان میدهد که در هر سه اثر، تفاوت قهرمان و ضدِقهرمان، به روشنی بر مبنای صفت جوانمردی مشخّص میشود، با این تفاوت که ضدِقهرمان داستان «داش آکل» و سمک از لحاظ خصوصیّات ظاهری و رفتاری شبیه به قهرمان است و ضدِقهرمان داستان قیدار از این نظر نیز با قهرمان تفاوت دارد. علاوه بر این امیرخانی، مؤلّفۀ اعتقاد به اسلام را به عناصر سازندۀ صفت جوانمردی اضافه کردهاست امّا جز این، قیدار، صرف نظر از خصوصیّات ظاهری، از لحاظ ساماندهی رویدادها در جهت برجستهکردن خصوصیّات شخصیّت نوعی (تیپ) جوانمرد، کاملاً شبیه به سمک عیّار است.
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: محوطههای پویای میراث فرهنگی جهانی، مجموعهای از منابع میراثی غیرقابل جایگزین در ابعاد ملموس و ناملموس، در نتیجه فرآیندهای تولید فرهنگی- اجتماعی و تجربیات در بستر زمانی و مکانی شکل یافتهاند و در حال گذراندن تحولات در گذر زمان میباشند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی وضعیت حفاظت محوطههای پویای میراث فرهنگی جهانی بهعنوان یکی از اساسیترین موضوعات در فرایند نظارت بر میراث میباشد، که این فرایند ارزیابی باید با مشارکت ذینفعان مختلف مرتبط با بستر فرهنگی مربوطه در طول زمان محقق شود.
روشها: پژوهش از نوع کاربردی- توسعهای است و در دو بخش مطالعات نظری و عملی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در بخش نظری از روش استدلال منطقی و تکنیک تحلیل محتوا و استنتاج منطقی و در بخش عملی از روش پیمایشی و تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده است.
یافتهها: دستیابی به ارزیابی کارامد وضعیت حفاظت محوطههای پویای میراث فرهنگی جهانی، مبتنی بر معیار "حفاظت، پایداری و انتقال برجستگی و منزلت فرهنگی سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "یکپارچگی" و "اصالت" و همچنین معیار "تجربه سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "ادراک برجستگی و منزلت فرهنگی" و "تجربه اصالت" محقق میگردد.
نتیجهگیری: شاخص "حس دلبستگی مکانی" بهعنوان مهمترین عامل در مدل ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه میراث فرهنگی جهانی محسوب میشود. بهرهگیری بهطور ادواری از این مدل پیشنهادی در فرایند نظارت، میتواند بستر مناسبی را برای سنجش میزان کارآمدی سیستم مدیریت محوطه پویای میراث جهانی مورد مطالعه فراهم سازد و می تواند با ابتکار اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران به کار رود.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: بناها و سایتهای صنعتی، به دلیل ویژگیهای متمایز کالبدی و زیباییشناختی، میتوانند صحنهای باشند برای ملاقات مردم که در صورت هدایت درست صحنه؛ ایجاد تجربههای بهیادماندنی را به دنبال خواهد داشت. استفاده مجدد از این بناها با کاربست اقتصاد تجربه میتواند فارغ از نگاه موزهای به آنها، پیشنهادات بیشتری را در اختیار قرار دهد تا با طراحی تجربههای متفاوت به شکلی مناسب از آنها بهرهبرداری شود.
روشها: در پژوهش اسناد و نظریههای مرتبط از طریق راهبرد استدلال منطقی مورد بازخوانی قرار میگیرند. سه مولفه «زمینه شخصی»، «زمینه اجتماعی» و «زمینه فیزیکی» چارچوب مفهومی پژوهش را شکل دادند.
یافتهها: طراحی تجربه در کارخانه سیمان ری بر اساس سه مولفه استخراج شده از چارچوب مفهومی و با بهرهگیری از چهار قلمرو پین و گیلمور انجام شده است. از اینرو، کاربریهای پیشنهادی با توجه به اصالت سایت صنعتی و تولید تجربههای نوین جمعی که ماحصل آن همنشینی کاربریهای گوناگون در این سایت میباشد، تعریف شده است.
نتیجهگیری: میراث صنعتی هر کشور زمینهساز رشد و ارتقا اقتصاد آن کشور است. حفاظت و استفاده مجدد از این بناها میتواند در تحقق توسعه اقتصادی باشد. یکی از جدیدترین شیوهها در علم اقتصاد، طراحی تجربه است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، طراحی تجربهمحور میتواند ابزاری سودمند در راستای حفاظت از میراث باشد. در این مقاله بر اساس معیارهای به دست آمده از چارچوب مفهومی پژوهش، از نگاه تجربهمحوری به گردشگری میراث پرداخته شده است و برای تبیین بهتر این رویکرد، طراحی تجربهمحور کارخانه سیمان ری به عنوان مورد پژوهی مورد بررسی قرار گرفته است.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
ماده ابردگررسان مغناطیسی ترفنل-دی در ساخت بسیاری از حسگرها از قبیل نیروسنج کاربرد دارد. در این حسگرها نیروی خارجی به واسطه تغییر در شار مغناطیسی گذرنده از ترفنل-دی اندازه گیری می شود. به منظور بهبود عملکرد این حسگرها، ترفنل-دی تحت تاثیر میدان مغناطیسی بایاس و پیش تنش مکانیکی قرار می گیرد. در این مقاله، اثر این دو عامل بر حساسیت و محدوده اندازه گیری خطی حسگر مورد بررسی قرار می گیرد و مقادیر بهینه آنها شناسایی می شوند. در ابتدا با استفاده از معادلات ترکیبی کوپل مگنتومکانیکی، مدل تئوری که شامل پارامترهای موثر بر حساسیت حسگر می باشد، ارائه می شود. سپس با استفاده از یک مجموعه آزمایشگاهی، خواص مغناطیسی-مکانیکی ترفنل-دی و مقادیر پارامترهای مورد نیاز مدل تئوری استخراج می گردد. در انتها با استفاده از مدل تئوری و نتایج تجربی، پاسخ حسگر در مقابل نیروهای دینامیکی شبیه سازی شده و تاثیرات میدان مغناطیسی بایاس و پیش تنش مکانیکی بر فاکتور حساسیت و محدوده اندازه گیری خطی حسگر مطالعه می شوند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مقادیر میدان مغناطیسی بایاس و پیش تنش مکانیکی باید در ارتباط با همدیگر و با توجه به دامنه نیروی اعمالی تعیین شوند تا حسگر ترفنل-دی بیشترین حساسیت را داشته باشد.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۱- )
چکیده
به طور معمول مسیر اولیه پرواز در هواپیماها و پرندههای بدون سرنشین با نقطهراههایی با طول و عرض جغرافیایی مشخص، تعیین میگردد. به منظور هدایت پرنده جهت گذر از این نقطهراهها به صورت دقیق و در زمان مقرر، نیاز است که پارامترهای خطای هدایتی دقیقی تعریف گردد که الگوریتم هدایت بر مبنای آنها بتواند فرامین مناسب را صادر نماید. تعیین این پارامترها به کمک هندسه مسطحه برای مسافتهای طولانی از دقت کافی برخوردار نیست. همچنین تعیین آنها بر روی زمین بیضوی نیز کاری دشوار بوده و مستلزم حل مکرر یک سری روابط انتگرالی میباشد. در مقاله حاضر دو پارامتر طول و عرض هدایتی بر مبنای مثلثات کروی، تعریف میشوند. این دو پارامتر که به گونهای نشانگر خطای هدایتی پرنده در کانال سمت و طولی نسبت به کمان دایره عظیمه واصل نقطهراههای مسیر هستند، به صورت فرم بسته و بدون نیاز به حل انتگرالهای پیچیده که در هندسه بیضوی طرح میگردد، ساخته میشوند. در عین حال دقت محاسبات نسبت به پارامترهای معادل در هندسه مسطحه نیز بالاتر میباشد. در ادامه همچنین الگوریتمهای هدایتیای در کانال سمت و کانال طولی بر مبنای این پارامترها طراحی گردیده است. در کانال سمت، یک کنترلکننده PD و در کانال طولی یک کنترلکننده تناسبی بر روی خطای سرعت افقی موجود و مطلوب به عنوان الگوریتمهای هدایت معرفی گردیدهاند. همچنین کارآمدی این الگوریتمها که از پارامترهای طول و عرض هدایتی برای پیادهسازی بهره گرفتهاند به کمک یک شبیهسازی مقایسهای با پارامترهای بدست آمده از هندسه مسطحه نشان داده شده است.
دوره ۱۳، شماره ۱۵ - ( ويژهنامه سوم ۱۳۹۲ )
چکیده
در این پژوهش تاثیر پارامترهای موثر بر حساسیت حسگر نیروی مگنتواستریکتیو مورد بررسی قرار گرفته¬اند و یک حسگر نیروی مگنتواستریکتیو با حساسیت بسیار بالا طراحی و ساخته شده است. در ابتدا، مبانی عملکردی حسگرهای نیروی مگنتواستریکتیو ارائه شده است. سپس به طراحی مفهومی حسگر پرداخته شده و در خلال آن هندسه حسگر و مواد مورد نیاز در ساخت حسگر تعیین شدند. در قدم بعدی به اندازه¬گیری مشخصات هیسترزیس مغناطیسی مواد مورد استفاده و بهینه سازی خواص مغناطیسی پرداخته شده است. بدین منظور منحنی هیسترزیس مغناطیسی آهن کم کربن آنیل نشده و آهن کم کربن آنیل شده تحت شدت جریان¬های مختلف و همچنین منحنی هیسترزیس مغناطیسی میله ترفنل-دی نوع یکپارچه تحت شدت جریان¬ها و پیش¬بارهای مختلف اندازه¬گیری شده است. سپس، با استفاده از نتایج تجربی به دست آمده، شبیه سازی عددی با نرم¬افزار المان محدود انجام گرفته و پارامترهای هندسی موثر بر حساسیت حسگر بهینه سازی شدند. در انتها حسگر نیروی مگنتواستریکتیو ساخته شد و حساسیت و مشخصات عملکردی آن در شرایط مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. حسگر ساخته شده دارای خطای خطی پذیری ۸/۲% کل بازه و حساسیت mV/N ۰/۵۱ می¬باشد که در مقایسه با حسگرهای مگنتواستریکتیو مشابه مقدار بالاتری را به خود اختصاص داده است.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
با توجه به پایین بودن ضریب عملکرد و توان تبرید در چیلرهای جذب سطحی، تعیین محل و میزان بازگشت ناپذیریهای این سیستم میتواند عوامل محدود کننده افزایش پارامترهای عملکردی را شناسایی کرده و هم راستا با روشهای حاضر در بهبود عملکرد این سیستمها موثر واقع شود. در این مطالعه با استفاده از مدلسازی عددی بستر چیلر جذب سطحی و استفاده از توزیع دما که به کمک حل معادلات انرژی در اجزای مختلف آن محاسبه میشود به تعیین مقدار تخریب اکسرژی در فرایندها و اجزای مختلف بستر چیلر جذب سطحی پرداخته شده است. نتایج نشان میدهند بیشترین نرخ تخریب اکسرژی مربوط به مراحل جرم ثابت سیکل است؛ هرچند زمان کوتاه این مراحل سبب میشود که اکسرژی تخریبی کل مقدار کمی داشته باشد. مقدار کل تخریب اکسرژی در مرحله احیای فشار ثابت، به علت بازگشتناپذیری بالای فرایند احیا و همچنین زمان زیاد این مرحله، از دیگر مراحل بیشتر است. همچنین بررسی تاثیر ارتفاع و فاصله بین فینها بر میزان تخریب اکسرژی بستر نشان داد که افزایش ارتفاع و افزایش فاصله بین فینها تخریب اکسرژی بستر را افزایش میدهد؛ هرچند وابستگی تخریب اکسرژی به تغییر فاصله بین فینها اندک است.
دوره ۱۴، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
با توجه به نگرانی فزاینده جامعه جهانی نسبت به افزایش مشکلات زیست محیطی ناشی از استفاده از سوخت¬های فسیلی، توجه به سیستم¬های جذب سطحی در چند دهه گذشته افزایش یافته است. از اصلی¬ترین مشکلات این سیستم¬ها، ضعیف بودن انتقال حرارت در بستر جاذب به دلیل پایین بودن ضریب هدایت حرارتی آن می¬باشد. در این مطالعه سعی شده است با مدل¬سازی عددی، تاثیر روش¬های بهبود انتقال حرارت در بستر جاذب بر عملکرد سیستم جذب سطحی بررسی شود. از جمله این روش¬ها می¬توان به بکارگیری سطوح حرارتی گسترش یافته و افزودن ذرات فلزی به بستر جاذب اشاره کرد. به¬کارگیری ذرات فلزی باعث افزایش ضریب هدایت حرارتی موثر بستر به میزان حداقل ۱۰۰% می¬شود. نتایج نشان می¬دهند با کاهش فاصله و ارتفاع فین¬ها و نیز افزایش ذرات فلزی به بستر جاذب زمان سیکل به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می¬یابد، که در نهایت موجب افزایش ظرفیت سرمایشی مخصوص سیستم جذب سطحی می¬شوند؛ هر چند که با کاهش فاصله فین¬ها تاثیر افزایش ذرات فلزی بر کاهش زمان سیکل و افزایش ظرفیت سرمایش مخصوص تضعیف می شود. هم¬چنین نتایج نشان می¬دهند با افزایش ارتفاع فین¬ها ضریب عملکرد سیستم جذب سطحی افزایش یافته در حالی¬که ظرفیت سرمایش مخصوص آن کاهش می¬یابد. از طرفی کاهش فاصله فین¬ها هم¬زمان باعث افزایش ضریب عملکرد و ظرفیت سرمایش مخصوص سیستم جذب سطحی میگردد.
دوره ۱۴، شماره ۱۶ - ( ويژهنامه چهارم ۱۳۹۳ )
چکیده
هدف این مقاله، به دست آوردن چیدمان بهینه آهنرباهای دائم در یک میراگر جریان گردابی بدون تماس است که منجر به بیشترین ضریب میرایی (c) در بین میراگرهای ساخته شده با ابعاد مشابه شود. در این مقاله تئوری جریانگردابی بررسی شده و با حل معادلات تئوری با استفاده از مدلسازی عددی، پارامترهای موثر در میرایی و نسبت بهینه هسته و آهنربا برای ابعاد مورد نظر به دست آمده است. برای صحت سنجی نتایج، یک میراگر با ابعاد به دست آمده طراحی و ساخته شده است. یک مجموعه آزمایشگاهی نیز برای تست میراگر ساخته شده است. ضریب میرایی به دست آمده از مدل ساخته شده برابر با (NS/m)۵/۶۹ و ضریب میرایی تجربی (NS/m)۳۷/۶۸ بوده که دقت بالای مدل را نشان می دهد. ضریب میرایی میراگر ساخته شده با میراگری با همین ابعاد مقایسه شده که %۵/۲۲ افزایش نشان می دهد. با استفاده از نرمافزار متلب و پاسخ فرکانسی بدست آمده، افزایش پهنای باند و کاهش دامنه ارتعاشات در میراگر جریان گردابی مورد بررسی قرار گرفته است که کاهش دامنه در قله های پاسخ فرکانسی را به میزان ۲۰ دسیبل نشان میدهد.