1- دانشگاه خوارزمی ، hsnbyt@gmail.com
2- دانشگاه خوارزمی
چکیده: (1631 مشاهده)
طبق برخی نظریههای مردمشناختی، مادرتباری به دورانی در هزارههای پیشین اطلاق میشود که زنان در جامعه، جایگاهی برتر از مردان داشتند؛ تبار فرزندان به واسطه مادر تعیین میشد و بدون حضور زنان، زندگی اعضای قبیله به خطر میافتاد. در برخی از داستانهای شاهنامه میتوان نشانههایی منطبق با آنچه عصر مادرتباری نامیده میشود، مشاهده کرد. در این جستار تلاش شده است این داستانها با رویکرد ریختشناسی طبقهبندی، و یک الگوی مشترک برای آنها ارائه شود؛ به این منظور پس از معرفی ویژگیهای عصر مادرتباری از دید مردمشناسان، تعدادی از روایتهای اسطورهای که در فرهنگهای گوناگون ساختار روایی همسانی، و چهارچوب آنها با رویدادهای تحت تأثیر دوران مادرتباری همانندیهایی دارد، مختصر معرفی شده است. در بخش اصلی پژوهش با بررسی چهار داستان از شاهنامه یعنی کیکاووس و سودابه، سیاوش و سودابه، بیژن و منیژه و اسفندیار و کتایون از دیدگاه ریختشناسی، الگویی مشترک را در آنها نشان دادهایم. حضور مؤثر الهۀ عشق در این داستانها موجب مرگ یا گرفتاری شخصیت اصلی داستان بهعنوان ایزد نباتی میشود و در ادامه بازگشت یا به تعبیری رستاخیزی برای ایزد نباتی اتفاق میافتد. به نظر میرسد تمام این حوادث، روایتی تمثیلی از اسطورۀ تغییر فصول بهعنوان یک اسطورۀ مادرتباری است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل (کامل) |
موضوع مقاله:
اسطوره دریافت: 1399/3/3 | پذیرش: 1400/6/27 | انتشار: 1401/7/30