دوره 19، شماره 75 - ( 1401 )                   جلد 19 شماره 75 صفحات 50-31 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق ، sara.chalak60@gmail.com
چکیده:   (1632 مشاهده)
میخاییل باختین، ادبیات عامه را مناسب‌ترین عرصه برای بروز تفکر کارناوالی می‌دانست. شاخصۀ بارز این اندیشه، بر هم ریختن گفتمان مسلّط بر ادبیات سنّتی از طریق دگرگونی زبان و ارزشهای موجود در آثار ادبی است.  این مقاله می‌کوشد تا از این منظر قصه‌های عامیانۀ ایرانی را واکاوی نماید. بدین منظور هفت مجموعۀ قصۀ عامیانۀ ایرانی به روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگیهای بارز ادبیات کارناوالی، همچون مطرح کردن آزادانۀ مسائلی که ارتباط با زندگی مادی حیات انسان دارد، مانند خوردن، نوشیدن، زاد و ولد، زناشویی و درنهایت مرگ به منزلۀ روند طبیعی زندگی ـ و نه امری تراژیک و فاجعه‌بار عناصر مهم تفکر کارناوالی و گروتسک به شمار می‌رود که در این جستار بدان پرداخته شده‌است. حاصل این پژوهش نشان می‌دهد که چگونه تیپهای شخصیتی مختلف در قصه­ها در تقابل با یکدیگر قرار می‌گیرند و با دگرگونی مراتب فرادست و فرودست گفتمان سلطه‌پروری فرومی‌پاشد. در این روایات با شکستن هنجارهای قدرت در جامعه، مجال چندصدایی در قصه‌ها فراهم می‌شود که از مشخصه‌های بارز ادبیات کارناوالیستی است. همچنین به کار بردن زبان بی‌پیرایه، بدون محدودیت اخلاقی که شامل واژگان نامعمول، ناسزا و کلمات خارج از عرف می‌شود به ایجاد فضای طنزگونۀ کارناوالی کمک می­ کند.
متن کامل [PDF 1287 kb]   (854 دریافت)    
نوع مقاله: پژوهشی اصیل (کامل) | موضوع مقاله: ادبیات عامه
دریافت: 1399/4/24 | پذیرش: 1400/3/24 | انتشار: 1401/2/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.