1- کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
2- عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده: (13112 مشاهده)
بررسی کتابهای دستورزبان فارسی راجع به تعریف و مصداقهای فعل ناگذر و گذرا (لازم و متعدی) نشان میدهد که اختلاف دیدگاه دستورنویسان به طور عمده به دو موضوع در تعریف این نوع افعال در کتب دستورزبان قدیم منتهی میشود. نخست موضوع نهاد ومصداقهای آن. ابهام در تعیین مصادیق نهاد یعنی فاعل یا مسندٌالیه سبب میشود که فعلهای ربطی و مجهول که فاعل ندارند در برخی کتب در زمره افعال ناگذر قرار نگیرندو برعکس آن در برخی دیگر جزء فعلهای ناگذر به شمار آیند. دومین موضوع ابهام درتعریف فعلهای لازم ومتعدی است. شرط لازم بودن فعـــل ،نیازنداشتن آن بـــه "کلمه دیگر" ذکر شده است. ابهام در مصادیق کلمه دیگر سبب شده است، فعلهای ربطی و مجهول گاه در شمار فعلهای لازم وگاه در زمره فعل متعدی قرار گیرند.
در کتب دستورزبان بر مبنای نظریههای زبان شناسی نیز فعلها به دو دسته گذرا وناگذر تقسیم میشوند وفعلهای متعدی در دستور سنتی، منطبق با فعل گذرا نیست بلکه یکی از زیر مجموعههای آن است.
این مقاله برآن است تا گزارشی تحلیلی از منشأ اختلافنظر برخی کتب دستورزبان سنتی و جدید را در این زمینه عرضه نماید.
موضوع مقاله:
زبان و زبان شناسی دریافت: 1392/12/6 | پذیرش: 1394/6/28 | انتشار: 1396/3/30