دانشگاه سیستان و بلوچستان
چکیده: (1769 مشاهده)
جلالالدین محمد مولوی برای ارائه معارف والای عرفانی خود از ظرف حکایتهای تمثیلی بهره می جوید تا پیامهای عمیق و دشواریاب مثنوی را برای مخاطب آسان و عینی سازد. او برای این منظور بیشتر به سراغ قصّههایی می رود که در اذهان مردم سابقه دارد اما از قصّه مأخذ حکایتی میسازد که مورد نظر خود اوست و پیام او را در بر دارد. او در داستانسرایی نیز درایتی شگرف داشته و گاهی عناصر داستانی را در حدّ رقابت با داستان نویسی جدید متناسب با ظرفیت حکایتها به کار گرفته است. در این پژوهش عناصر داستانی با روش مقایسهای در دو حکایت مثنوی و الهینامه عطار با عنوان «التماس کردن همراه عیسی از او زنده کردن استخوان را...» مورد بررسی قرار میگیرد با این هدف که موارد قوّت و ضعف هر یک از دو حکایت نشان داده، و چگونگی استفاده از عناصری همچون طرح و پیرنگ، شخصیت، گفتگو، زاویه دید، صحنهپردازی، زمان، مکان، گره افکنی، گرهگشایی و درونمایه حکایتها به صورت مقایسهای بررسی و تحلیل شود.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات کلاسیک دریافت: 1398/8/6 | پذیرش: 1398/8/6 | انتشار: 1398/8/6