دانشگاه هرمزگان
چکیده: (3303 مشاهده)
این مقاله کوشیده است مهمترین داستان کلیله و دمنه، یعنی شیر و گاو را بازخوانی کند و بر پایه نشانههای درون متنی به قرائتی تازه از داستان دست یابد. از این دیدگاه در فرایند تحلیل و بازخوانی متن، مخاطب با این پرسش اساسی روبهروست که: «آیا میتوان به متن اعتماد کرد و آن را بر اساس قصد نویسندگانش خواند و پذیرفت؟» خوانشی که تاکنون در پژوهشهای ادبی رایج بوده بر درستی قرائت مؤلف تأکید داشته است. نگارنده بر این باور است که نشانههای فراوانی در این داستان هست که مخاطب را نسبت به روایت متن بی اعتماد می کند.
این داستان چهار شخصیت اصلی دارد که سهم همه آنها در پیشبرد جریان داستان یکسان نیست. بیشترین گفتوگو و کنش داستانی میان شیر، کلیله و دمنه به وقوع میپیوندد. شنزبه به نسبت کمتر از دیگران در جریان داستان نقش ایفا می کند و تقریبا شخصیتی منفعل است. به نظر میرسد با دقت در گفتگوی میان شخصیتها و کنشهای آنها، میتوان به برداشتی متفاوت از متن دست یافت.
در این خوانش جدید، تصویری تازه و متفاوت از شخصیتها و در نهایت روایت داستان به دست می آید. این تصویر میتواند الگویی از کارکرد قلب و دگرگونی واقعیت در نظام سنتی باشد و به بازخوانی متون دیگر نیز یاری رساند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
نسخه شناسی دریافت: 1398/8/6 | پذیرش: 1398/8/6 | انتشار: 1398/8/6