1- دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (2786 مشاهده)
داستانهای مثنوی از خوشبینی و امید سرشار است تا جایی که میتوان گفت در نگاه مولوی امید، نشاط و شادی، امری جوهری و اصیل به شمار میرود. بنیاد روحی بشر بر امید و شادی سرشته شده و ناامیدی و اندوه بینشاط و غم، اعتباری و عارضی و گذرنده است.
این پژوهش، که با روش اسنادی و از طریق استنباط از همه عناصر بویژه مضمونها و شخصیتپردازی داستانها صورت گرفته، حکایتگر این معناست که امید به گونهای ناگسستنی با تار و پود اشعار مولوی گره خورده و تصاویر شعری او مملوّ از مفاهیم و مضامین امیدواری و لوازم مربوط به آن است و شادی و نشاط و غمگریزی در شعر او موج میزند. نگاه مولوی به طبیعت نیز امیددهنده است؛ حتی وقتی از پاییز سخن میگوید آن را حیات مجدد، رستاخیز روح و مقدمه بهار میداند و به همراه آن از بهار و رویش دوباره طبیعت دم میزند. در شعر او یأس و حزن و غم جایگاهی بنیادی ندارد.
بررسی موسیقی بیرونی، میانی و کناری مثنوی معنوی نیز نشان میدهد که با شاعر امیدواری سروکار داریم؛ حتّی فراوانی اوزان پرجنبش و شاد و ابتکار و نوآوری در آفرینش اوزان نادر یا تازه در غزلیات شمس از ذهنی نشان دارد که به نوشدن و نوگفتن و امیدواری مایل است و ناامیدی را سترونی ذهن میداند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات کلاسیک دریافت: 1398/7/24 | پذیرش: 1398/7/24 | انتشار: 1398/7/24