دانشگاه گیلان
چکیده: (2231 مشاهده)
در این مقاله، چگونگی تأثیرپذیری مولوی از قصههای قرآن در داستان روستایی و شهری در دفتر سوم مثنوی بررسی و تحلیل شده و در آن دیدگاه «الگو مدار» (pattern base) مولوی در اخذ الگوها و ساختارهای بنیادین ذهنی از قصههای قرآن کریم و بهرهگیری از این «الگوهای مثالی» و «سرمشقهای عالی» برای پروراندن قصه و رمزگشایی عناصر سازنده آن و ارائه گزارههای اخلاقی، اجتماعی و معرفتی به عنوان دیدگاهی ویژه در پژوهشهای مولوی شناسی مطرح شده است.
نتیجه نشان میدهد که مولوی با دیدگاه الگومدار خود از قصههای قرآن به صورت سرمشقهای عالی(paradigms) برای پروراندن و به بار نشاندن قصهها و تمثیلهای خود و رسیدن به هدف اصلیخود، که تعلیم وانذار مخاطبان است، عمیقاً بهره برده و اینتاثیرپذیری و بهرهگیری عمیقتر و اساسیتر از آن است که آن را به عناصر «تداعی معانی» یا «نظام تلمیحی» فرو بکاهیم.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات کلاسیک دریافت: 1398/7/23 | پذیرش: 1398/7/23 | انتشار: 1398/7/23