1- دانشگاه پیام نور، تهران
چکیده: (9012 مشاهده)
یکی از شاعران برجسته دو سه دهه اخیر، که به دلایل فراوان در زمان حیات خویش مورد اقبال خواص و توده مردم واقع شد بیتردید قیصر امینپور است. او به دلیل تجربیات ناب و تعمق و تأملات فلسفی از گستره و مفاهیمی سخن گفت که شاعران انقلاب در دهههای اخیر کمتر در آن قلمرو وارد شدند. یکی از این مفاهیم، زندگی و معنای آن است. زندگی مفهومی انتزاعی است و معمولاً در قالب امور ملموس و عینی درک و تفهیم میشود. مفهوم زندگی به عنوان یکی از مفاهیم اساسی، که همواره در ذهن و ضمیر شاعران به گونههای مختلف بازنمود یافته است از دیدگاه «معنیشناسی شناختی» در قالب استعارهای عام با عنوان «زندگی، سفر است، مفهومسازی میشود. این مفهوم کلی شامل نگاشتهای متعددی است که در واقع جزئیات آن را نشان میدهد؛ نگاشتهایی همچون «تولد، آمدن است»، «زیستن، ماندن است» و« مرگ، رفتن است» در این زمره است. این مقاله به بررسی و تبیین جایگاه این استعاره در اشعار قیصر امینپورمیپردازد و تلاش دارد با بررسی زیرساختهای شناختی استعارههای اشعار وی نشان دهد که غالب استعارهها و مفاهیم ادبی در زبان شعری او، مبنایی شناختی دارد. کلیت بررسی و تحلیل این مقاله نشان میدهد که استعارههای مفهومی «رفتن» در دیوان اشعار او با رویکرد «معنیشناسی شناختی» قابل تأمل است و تاکنون مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.
موضوع مقاله:
ادبیات کودک دریافت: 1391/5/15 | پذیرش: 1392/1/21 | انتشار: 1392/3/1